هیچ کس به طور کامل نمی داند که درد چگونه عمل می کند. در واقع، اطلاعات زیادی در مورد درد شناخته شده است اما هنوز سؤالات زیادی وجود دارد. در این مقاله سعی کرده ایم به درد از منظری دیگر نگاه کنیم.
درد شایع ترین احساسی است که انسان ها آن را طی بیماری های خود تجربه می کنند . درد شایع ترین شکایتی است که به طور مستقل یا در روند یک بیماری ، منجر به مراجعه بیمار به پزشک و جست وجو برای یافتن راه حل می گردد. درد تاریخچه ای به قدمت حیات دارد به قدمت واکنش جاندار نسبت به محیط و نسبت به تغییرات درونی خودش. درباره فلسفه وجود درد بحث های فراوانی صورت گرفته و نظریه های زیادی وجود دارد. در بسیاری از موارد درد یک هشدار است که فرد را نسبت به وجود یک اختلال ، یک واکنش نامطلوب و یک عامل آسیب رسان آگاه می کند . در واقع مشخص شده است افرادی که به هر علت، قادر به احساس درد نیستند ، در معرض خطرات فراوانی قرار دارند. درد باعث می شود موجود زنده ، به موقع از پدیده های پیرامون که ممکن است در معرض دید نباشند، آگاه شود و عکس العمل نشان دهد گاهی اوقات درد موجب ایجاد رفتاری می شود که برای روند بهبود بیماری یا جلوگیری از پیشرفت آن مفید است . شکستگی استخوان ، درد شدید را در اندام مبتلا پدید می آورد که مانع می شود بیمار آن اندام را حرکت دهد و وضعیت آسیب را از آنچه که هست بدتر کند .
با این همه ، مواردی هستند که به دردهایی بر می خوریم که در ظاهر هیچ توجیهی ندارند و گویا فقط برای آزار و اذیت پدید آمده اند. گاهی درد در پاسخ به یک واکنش درونی بدن پدید می آید ، ولی پیدایش آن نه تنها کمکی نمی کند ، بلکه باعث پیچیده تر شدن اوضاع و تحمیل استرس و اضطراب بیش از حد به بیمار می شود.
ظاهرا در همه فرهنگ ها عقیده ای وجود دارد که عنوان می کند درد عقوبتی است که انسان در ازای اعمال ناشایستش تحمل می کند با این همه مشخص شده است حس درد همانند احساس گرماسرما لمس و فشار در سایر موجودات و به ویژه در پستانداران با خصوصیات مشابه با انسان وجود دارد.
هیچ دلیل قاطعی وجود ندارد که نشان دهد هر یک از رشته های اعصاب محیطی ، مختص به یکی از انواع حس بساوایی ( درد ، تماس ، سرما ، گرما) است، با این حال، اکثر فیزیولوژیست هایی که به علوم اعصاب پرداخته اند. به فرضیه اختصاصی بودن حس درد اعتقاد دارند. این فرضیه بیان می کند که درد ، یک احساس مجزا است که دستگاه عصبی مختص به خود را دارد.
گیرنده های درد در پوست و در بافت ها و احشای درونی بدن وجود دارند. در پوست ، این گیرنده ها برخلاف سایر گیرنده های حس های سطحی تنها یک پایانه آزاد عصبی هستند. تا مدت ها پس از آغاز قرن بیستم تصور می شد احشای درونی بدن کاملا غیر حساس هستند و قادر به احساس درد نیستند .
ویلیام هاروی هنگام مشاهده پسری که دچار آسیب قفسه سینه شده و قلب او در معرض دید قرار داشت، متوجه شد که لمس قلب باعث بروز هیچ احساسی از جمله درد نمی شود. در سال 1901 لناندر عنوان کرد که احشای درونی بدن نظیر معده و روده ها نسبت به بریدن ، له کردن و سوزاندن حساس نیستند ولی اتساع آنها و کشش دیواره اقشای توخالی موجب بروز درد می شود.
در سال 1911 نیز هرست نشان داد که اتساع اقشای توخالی دردناک است. رایل تاکید کرد که انقباض عضلات صاف اقشای توخالی برای ایجاد درد کافی است و به این ترتیب ، عقیده هرست را تایید کرد. در اعضایی نظیر کبد طحال و کلیه ها خود نسج دارای حس درد نیستند ولی کپسول یا دیواره احاطه کننده آنها دارای حس درد است التهاب کشیده شدن یا آسیب دیدن این کپسول منجر به بروز درد می شود در مورد اعضایی که درون پرده های غشایی قرار گرفته اند ، لایه های احشایی فاقد حس هستند، ولی لایه های جداری ، نظیر لایه جداری پلور و صفاق در اثر التهاب و کشش، دچار درد می شوند.
ملزاک و وال در سال 1965 ، فرضیه کنترل دروازه ای درد را مطرح کردند. این فرضیه، بیان می کند که شدت و کیفیت دردی که توسط افراد احساس می شود توسط متغیرهای فیزیولوژیک و روانشناختی متعددی کنترل و تنظیم می شود.
واقعیت این است که پیام های عصبی مربوط به حس درد ، در شاخ خلفی نخاع و مناطق دیگری از دستگاه عصبی ، دچار تغییر و تعدیل می شوند.
رشته ها یا فیبرهای عصبی که حس درد را از محیط به دستگاه عصبی مرکزی منتقل می کنند ، انواع مختلفی دارند رشته های ضخیم تر که سرعت انتقال پیام در آنها بیشتر است ، درد تیز را منتقل می کنند . محل این درد کاملا مشخص است ماهیتی تیز و واضح دارد. فیبرهای باریکتر هدایت عصبی کندتری دارند و دردی که توسط آنها منتقل می شود مبهم است به عنوان مثال ، دردهای شکم که ماهیتی مبهم هستند و نمی توان نقطه خاص رابه عنوان محل درد در آنهامشخص کرد توسط فیبرهای باریک منتقل می شوند .
تحریک فیبرهای عصبی که هدایت سریع تری دارند موجب مهار فیبرهای کند تر می شود. این نظریه، اساس پیدایش و معرفی روش های تخفیف درد به وسیله تحریکات مختلف پوستی بوده است .
از جمله این روش ها می توان تحریک عصب از راه پوست را نام برد . اعتقاد بر این است که روش های طب سوزنی نیز از طریق این مکانیسم موثر واقع می شود .
علت ژنتیکی تحمل درد
افرادی که درد را بهتر تحمل میکنند، حامل ژنهای مربوط به آن هستند. دانشمندان میگویند: سطوح ملکولی به نام BH4 که برای تولید انتقال دهنده های عصبی (NEUROTRANSMITTER) مهم مورد نیاز است، بر حساسیت بدن نسبت به درد تاثیرمیگذارد. همچنین میزان این ترکیب، آسیب پذیری شخص را به درد تعیین میکند. آنها دریافتهاند، الگوهای مختلف یک ژن که در تولید BH4 دخالت دارند، از حساسیت افراد به درد میکاهند.
توالی ژن محافظتکننده در برابر درد که 25 درصد افراد حامل آن هستند، ظاهراً شاخص حساسیت کمتر به درد و کاهش احتمالی درد حاد است.
به گفته ی محققان، تشخیص افرادی که در پاسخ به اقدامات پزشکی- درمانی، حوادث یا بیماریها، درد شدیدتری را تجربه میکنند، میتواند منجر به یافتن راهکارهای پیشگیرانه و درمانهای قوی شود.
در ضمن کسانی که کمتر احساس درد میکنند، یک سیستم ملکولی را به ارث بردهاند که درک درد را در آنان کاهش میدهد.در واقع این تفاوتها بیش از آن که شخصیتی باشد، به بیولوژی سیستم اعصاب حسی مربوط میشود./