انستیتوی پزشکی ایالات متحده آمریکا نام جدیدی را برای نشانگان خستگی مزمن پیشنهاد کرده است. این نشانگان که در برخی کشورها با نام «انسفالومییلیت میالژیک» نیز خوانده میشود، بیماری پیچیده و مهمی است که چندین دستگاه مختلف بدن را گرفتار میکند.
انستیتوی پزشکی ایالات متحده آمریکا نام جدیدی را برای نشانگان خستگی مزمن پیشنهاد کرده است. این نشانگان که در برخی کشورها با نام «انسفالومییلیت میالژیک» نیز خوانده میشود، بیماری پیچیده و مهمی است که چندین دستگاه مختلف بدن را گرفتار میکند.
بنا به گزارش 235 صفحهای این انستیتو، این ناخوشی یک بیماری واقعی است که باید بیشتر توسط پزشکان جدی گرفته شده و به عنوان یک تشخیص مستقل مطرح شود. این موسسه برای توضیح بهتر این بیماری از علامت مشخصه آن یعنی «ضعف پس از فعالیت بدنی» استفاده کرده و نام جدید «عدم تحمل فعالیت سیستمیک، «systemic exertion intolerance disease (SEID)» را برای این عارضه پیشنهاد کرده است. بنابهاین گزارش، بیماری عدم تحمل فعالیت سیستمیک در کودکان و بزرگسالان با نشانههای زیر تعریف میشود:
بنا به گزارش 235 صفحهای این انستیتو، این ناخوشی یک بیماری واقعی است که باید بیشتر توسط پزشکان جدی گرفته شده و به عنوان یک تشخیص مستقل مطرح شود. این موسسه برای توضیح بهتر این بیماری از علامت مشخصه آن یعنی «ضعف پس از فعالیت بدنی» استفاده کرده و نام جدید «عدم تحمل فعالیت سیستمیک، «systemic exertion intolerance disease (SEID)» را برای این عارضه پیشنهاد کرده است. بنابهاین گزارش، بیماری عدم تحمل فعالیت سیستمیک در کودکان و بزرگسالان با نشانههای زیر تعریف میشود:
- اختلال یا کاهش قابلتوجه توانایی برای پرداختن به اموری که بیمار قبلا به راحتی آنها را انجام میداده است (شغلی، آموزشی، فعالیتهای فردی یا اجتماعی و ...) که بیش از 6 ماه به درازا کشیده و با احساس خستگی مفرط همراه است. از ویژگیهای این احساس خستگی این است که شروعی کاملا مشخص داشته و بیمار قبل از ابتلا به این بیماری چنین احساسی نداشته است. به بیان دیگر، بیمار در همه طول زندگی خود و همیشه این احساس را نداشته و به خوبی تشخیص میدهد که این نشانه از چه زمانی در وی پدیدار شده است. همچنین خستگی فرد ناشی از ورزش، شدید و پیوسته نبوده و استراحت و خواب نیز تاثیر قابلتوجهی در رفع این احساس در بیماران ندارد.
- ضعف پس از فعالیت بدنی که معمولا توسط بیماران با عباراتی مانند «از پا افتادن یا از حال رفتن»، حتی پس از کوچکترین فعالیت بدنی یا ذهنی، عنوان میشود.
- خوابی که طراوتبخش نیست و بیمار پس از بیدار شدن باز هم احساس خستگی و ضعف میکند.
- اختلالات شناختی یا عدم تحمل حالت ایستاده.
اتیولوژی و تشخیص
برای مطرح کردن تشخیص عدم تحمل فعالیت سیستمیک، هم شدت و هم تعداد دفعات تکرار نشانههای ضعف پس از فعالیت، خواب ناموثر و اختلالات شناختی باید مورد توجه قرار گیرند. در صورتیکه بیمار حداقل نیمی از اوقات این نشانهها را با شدت متوسط تا شدید تجربه کند، این تشخیص برای وی در نظر گرفته میشود. بر خلاف آنچه در گذشته در مورد این بیماری گفته میشد، تشخیص این بیماری دیگر به وسیله رد کردن سایر تشخیصهای افتراقی داده نشده و بر اساس وجود معیارهای تشخیصی خاص با شدت معین و برای مدت زمانی مشخص در فرد بیمار نهاده میشود. باتعریف جدید میتوان تشخیص این بیماری را در افرادی که مبتلا به سایر بیماریهای خستگیآور هستند نیز مطرح کرد.
عدم تحمل فعالیت سیستمیک، یک بیماری واقعی بوده و برخلاف باور بسیاری از پزشکان، زاییده خیالپردازی افراد نیست. این بیماری نشانههای فیزیکی خاص خود را داراست که هر یک از آنها باید به دقت شناسایی شده و مورد درمان قرار گیرند، چرا که قادرند تاثیر عمیقی بر کارایی فرد و توانایی ادامه اشتغال یا تحصیل وی داشته باشند. اهمیت این بیماری در مطالعاتی که توسط کمیته نگارش این گزارش مورد بررسی قرار گرفت، کاملا آشکار بود. چنین تخمین زده میشود که تنها در ایالات متحده آمریکا بین 865 هزار تا 5/2 میلیون نفر به این عارضه مبتلا هستند که بیماری اکثر آنان (84 تا 91 درصد) هنوز تشخیص داده نشده است. علت بروز این بیماری هنوز مشخص نیست، اما در چند سال اخیر شواهد متعددی به نفع زیستشناختی و بیولوژیک بودن این بیماری به دست آمده است. نویسندگان این گزارش با مرور مطالعات انجام شده به این نتیجه رسیدند که شواهد کافی برای ارتباط این بیماری با اختلال عملکرد سیستم ایمنی به ویژه کاهش عملکرد سلولهای کشنده طبیعی و عفونت (بهخصوص با ویروس ابشتینبار) در دست است.
وجود علایم دیگر بیماری مانند مشکلات گوارشی یا ادراری ـ تناسلی، گلودرد و غدد لنفاوی دردناک زیر بغل یا گردن و حساسیت به محرکهای خارجی که در برخی بیماران دیده میشود نیز به تشخیص این بیماری کمک میکند. باید توجه داشت که نشانههای فوق علیرغم شیوع بالا، به اندازه کافی اختصاصی نیستند تا در زمره معیارهای تشخیصی عدم تحمل فعالیت سیستمیک قرار گیرند.
عدم تحمل فعالیت سیستمیک، یک بیماری واقعی بوده و برخلاف باور بسیاری از پزشکان، زاییده خیالپردازی افراد نیست. این بیماری نشانههای فیزیکی خاص خود را داراست که هر یک از آنها باید به دقت شناسایی شده و مورد درمان قرار گیرند، چرا که قادرند تاثیر عمیقی بر کارایی فرد و توانایی ادامه اشتغال یا تحصیل وی داشته باشند. اهمیت این بیماری در مطالعاتی که توسط کمیته نگارش این گزارش مورد بررسی قرار گرفت، کاملا آشکار بود. چنین تخمین زده میشود که تنها در ایالات متحده آمریکا بین 865 هزار تا 5/2 میلیون نفر به این عارضه مبتلا هستند که بیماری اکثر آنان (84 تا 91 درصد) هنوز تشخیص داده نشده است. علت بروز این بیماری هنوز مشخص نیست، اما در چند سال اخیر شواهد متعددی به نفع زیستشناختی و بیولوژیک بودن این بیماری به دست آمده است. نویسندگان این گزارش با مرور مطالعات انجام شده به این نتیجه رسیدند که شواهد کافی برای ارتباط این بیماری با اختلال عملکرد سیستم ایمنی به ویژه کاهش عملکرد سلولهای کشنده طبیعی و عفونت (بهخصوص با ویروس ابشتینبار) در دست است.
وجود علایم دیگر بیماری مانند مشکلات گوارشی یا ادراری ـ تناسلی، گلودرد و غدد لنفاوی دردناک زیر بغل یا گردن و حساسیت به محرکهای خارجی که در برخی بیماران دیده میشود نیز به تشخیص این بیماری کمک میکند. باید توجه داشت که نشانههای فوق علیرغم شیوع بالا، به اندازه کافی اختصاصی نیستند تا در زمره معیارهای تشخیصی عدم تحمل فعالیت سیستمیک قرار گیرند.
شواهد بسیار قوی و غیرقابل انکار
سازمانها و انجمنهای تخصصی مختلفی مانند مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها، وزارت بهداشت و خدمات انسانی، مرکز بهداشت و سلامت زنان، سازمان غذا و داروی ایالات متحده و... در نوشتن این گزارش سهیم بودند. پانزده عضو کمیته نویسندگان که هم از اعضای باتجربه در این زمینه و هم افراد کمتجربهتر تشکیل شده بود با مرور دقیق منابع موجود، بررسی گفتههای بیماران، پزشکان و پژوهشگران این زمینه و خواندن 1000 پیام مردمی که در ضمن یک گردهمایی عمومی در ماههای ژانویه و می سال 2014 میلادی جمعآوری شده بود، گزارش فوق را تدوین کردند. شواهد بهویژه در سه زمینه بسیار قوی و غیرقابل انکار بود.
اول کاهش قابلتوجه توانایی که پس از دو روز آزمایش قلبی ـ ریوی کاملا آشکار بود. نشانههای انکارناپذیر عدم تحمل حالت ایستاده که در آزمونهای مکرر دقیقا تکرار میشود و سوم نتایج حاصل از آزمونهای عصبی ـ روانی که آهسته شدن پردازش فکری را به وضوح نشان میدادند. تمامی نتایج با تکرار آزمونها تکرار میشدند.
برخی پزشکان این کاهش توانایی را ناشی از عدم فعالیت بیماران برای مدتهای طولانی میدانند، در حالیکه این میزان کاهش توانایی بسیار شدیدتر از چیزی است که در موارد بیتحرکی درازمدت دیده میشود. همچنین بسیاری از افرادی که به این بیماری دچار میشوند، ورزشکار بوده و پیش از ابتلا، زندگیهای فعال و پرتحرکی داشتهاند، در نتیجه این فرضیه نمیتواند درست باشد. این گزارش به هیچعنوان استفاده از آزمونهای گرانقیمت متعدد را مانند آنچه در پژوهشهای فوق ذکر شد، برای اثبات این بیماری توصیه نمیکند. در عوض، تاکید این گزارش بر نهادن تشخیص بر اساس اخذ شرح حال و سابقه دقیق و انجام معاینه فیزیکی و در صورت نیاز بررسی هدفمند شکایات بیمار است.
اگرچه این گزارش به چگونگی درمان اشارهای نمیکند، پزشکان باید درمان علامتهای بیمار را مدنظر داشته و برای رفع ناراحتیهای بیمار تمام تلاش خود را بکنند. خوشبختانه الگوریتمهای درمانی موثری برای بسیاری از شکایات رایج در این بیماری مانند سردرد، اختلالات خواب و انواع دردها در دست است که میتواند در این زمینه راهگشای پزشکان باشد. البته باید توجه داشت که اگرچه یکی از راههای تشخیصی این بیماری ادامه داشتن علایم برای بیش از 6 ماه است، نباید برای درمان علایم 6 ماه منتظر شد. درمان نشانهها به محض شناسایی باید آغاز شود.
گروه نویسندگان برای ترویج مطرح شدن این تشخیص، پیشنهاد کرده که بیماری عدم تحمل فعالیت سیستمیک به عنوان یکی از کدهای تشخیصی نسخه آخر دستهبندی بینالمللی بیماریها که بیشتر با نام اختصاری 10 ICD شناخته میشود، در نظر گرفته شده و نهادهای مسوول با طراحی ابزارهایی برای غربالگری و تشخیص این بیماری، پزشکان را در این امر یاری کنند. این گروه همچنین تاکید کرد که با به دست آمدن شواهد بیشتر، معیارهای تشخیصی و روشهای شناسایی و درمان این بیماری باید مورد بازبینی قرارگرفته و روز آمد شوند. به نظر نویسندگان این گزارش، بررسی مجدد این معیارها نباید بیش از 5 سال به تعویق بیفتد./
اول کاهش قابلتوجه توانایی که پس از دو روز آزمایش قلبی ـ ریوی کاملا آشکار بود. نشانههای انکارناپذیر عدم تحمل حالت ایستاده که در آزمونهای مکرر دقیقا تکرار میشود و سوم نتایج حاصل از آزمونهای عصبی ـ روانی که آهسته شدن پردازش فکری را به وضوح نشان میدادند. تمامی نتایج با تکرار آزمونها تکرار میشدند.
برخی پزشکان این کاهش توانایی را ناشی از عدم فعالیت بیماران برای مدتهای طولانی میدانند، در حالیکه این میزان کاهش توانایی بسیار شدیدتر از چیزی است که در موارد بیتحرکی درازمدت دیده میشود. همچنین بسیاری از افرادی که به این بیماری دچار میشوند، ورزشکار بوده و پیش از ابتلا، زندگیهای فعال و پرتحرکی داشتهاند، در نتیجه این فرضیه نمیتواند درست باشد. این گزارش به هیچعنوان استفاده از آزمونهای گرانقیمت متعدد را مانند آنچه در پژوهشهای فوق ذکر شد، برای اثبات این بیماری توصیه نمیکند. در عوض، تاکید این گزارش بر نهادن تشخیص بر اساس اخذ شرح حال و سابقه دقیق و انجام معاینه فیزیکی و در صورت نیاز بررسی هدفمند شکایات بیمار است.
اگرچه این گزارش به چگونگی درمان اشارهای نمیکند، پزشکان باید درمان علامتهای بیمار را مدنظر داشته و برای رفع ناراحتیهای بیمار تمام تلاش خود را بکنند. خوشبختانه الگوریتمهای درمانی موثری برای بسیاری از شکایات رایج در این بیماری مانند سردرد، اختلالات خواب و انواع دردها در دست است که میتواند در این زمینه راهگشای پزشکان باشد. البته باید توجه داشت که اگرچه یکی از راههای تشخیصی این بیماری ادامه داشتن علایم برای بیش از 6 ماه است، نباید برای درمان علایم 6 ماه منتظر شد. درمان نشانهها به محض شناسایی باید آغاز شود.
گروه نویسندگان برای ترویج مطرح شدن این تشخیص، پیشنهاد کرده که بیماری عدم تحمل فعالیت سیستمیک به عنوان یکی از کدهای تشخیصی نسخه آخر دستهبندی بینالمللی بیماریها که بیشتر با نام اختصاری 10 ICD شناخته میشود، در نظر گرفته شده و نهادهای مسوول با طراحی ابزارهایی برای غربالگری و تشخیص این بیماری، پزشکان را در این امر یاری کنند. این گروه همچنین تاکید کرد که با به دست آمدن شواهد بیشتر، معیارهای تشخیصی و روشهای شناسایی و درمان این بیماری باید مورد بازبینی قرارگرفته و روز آمد شوند. به نظر نویسندگان این گزارش، بررسی مجدد این معیارها نباید بیش از 5 سال به تعویق بیفتد./