توصیههای روزآمد شده که به تازگی برای مدیریت آرتریت زودهنگام از سوی لیگ اروپایی علیه روماتیسم (EULAR) منتشر شدهاند، بر مداخله زودهنگام، شیوه زندگی پیشگیرانه، و معاینه بالینی دقیق، به جای تکیه بر اولتراسوند یا تصویربرداریهای پیشرفته تاکید دارند.
توصیههای روزآمد شده که به تازگی برای مدیریت آرتریت زودهنگام از سوی لیگ اروپایی علیه روماتیسم (EULAR) منتشر شدهاند، بر مداخله زودهنگام، شیوه زندگی پیشگیرانه، و معاینه بالینی دقیق، به جای تکیه بر اولتراسوند یا تصویربرداریهای پیشرفته تاکید دارند.
نویسندگان این راهنمای بالینی معتقدند: «در مقایسه با توصیههای سال 2007 و براساس دادههایی که به تازگی به دست آمدهاند، ما میتوانیم حتی بیشتر از قبل، بر ارجاع زودهنگام و شروع زودهنگام درمان با داروهای آنتیروماتیک تعدیل کننده بیماری، برای افرادی که به آن نیاز دارند، تمرکز داشته باشیم، زیرا یاد گرفتهایم که این رویکرد ممکن است پیامدها را ارتقا دهد. ما همچنین اکنون توصیههایی را برای پیشگیری از آرتریت داریم: سیگار نکشید، چاق نباشید، بهداشت دندانهای خود را به خوبی رعایت کنید. ما بر معاینه بالینی تکیه میکنیم و سعی داریم نقش کمتری را به اولتراسوند، MRI و دیگر بیومارکرها در رسیدن به تشخیص مناسب تخصیص بدهیم. از سوی دیگر، در مورد استفاده بدون دقت و نامحدود از گلوکوکورتیکوئیدها هشدار میدهیم، زیرا شواهد جدید حاکی از آن هستند که مصرف درازمدت آنها اثرات جانبی دارد.»
کمیته تدوین راهنمای بالینی جدید، شامل 20 روماتولوژیست، دو بیمار، و دیگر متخصصان از 12 کشور اروپایی بودهاند. این دستورالعمل در Annals of Rheumatic Diseases منتشر شده است.
این راهنمای بالینی دربر گیرنده 3 اصل اساسی و 12 توصیه برای مدیریت آرتریت زودهنگام است. سرفصلها شامل تشخیص آرتریت، ارجاع، تشخیص، پیشبینی، درمان (اطلاعات، آموزش، و مداخلات دارویی و غیردارویی)، پایش و استراتژی میشوند.
در این بازبینی نهایی راهنمای بالینی، تاکید زیادی بر ارتباط با بیمار شده است: «درمان فراتر از تجویز دارو است. آموزش یک جزء کلیدی است و همبستگی میان متخصصان نقش اساسی در ارایه آموزش دارد.» یکی دیگر از تغییرات قابل توجه در نسخه جدید 2017، حذف MRI از توصیهها برای استفاده روتین است: «آرتریت یک یافته بالینی است که با شکایتهای بیمار مرتبط است. همه شواهد برای درمان دارویی براساس تشخیص بالینی آرتریت بنا شده است. مطالعات متعددی که حساسیت بهتری را برای MRI/ultrasound ادعا میکنند، ما را متقاعد نمیکنند، زیرا روی دیگر سکه، پائین بودن اختصاصیت آنها است.» البته در این میان، وضعیت اولتراسوند مبهمتر و تاریکتر از MRI است، اما ممکن است در انتها تبدیل به جزء نامناسبی شود. با در نظر گرفتن زمان درمان، محققان میگویند: «شواهد جدید نشان میدهند درمان بیماران با DMARDs باید در اولین فرصت آغاز شوند و ایدهآل آن است که ظرف 3 ماه پس از ظهور علایم باشد.» در راهنمای بالینی جدید، همچنین، «درمان به هدف» به عنوان یک اصل در نظر گرفته میشود که باید هدایت کننده تصمیمگیریهای بالینی باشد. معنی این اصل، «در نبود علایم و نشانههای فعالیت قابل توجه بیماری التهابی» است.
از دیگر اصول کلی که در راهنمای بالینی 2017 آمده، آن است که، بیمار باید موافق باشد، بیماریهای همراه با بیمار باید اجازه چنین استراتژی درمانی را بدهند، عوارض جانبی باید در نظر گرفته شوند، و غیره.
راهنمای بالینی جدید تاکید اضافی بر پایش پیامدها دارد که در دستورالعملهای قبلی به آنها اشارهای نشده بود. این موضوع در کار بالین بعضی از پزشکان تغییر اساسی ایجاد خواهد کرد. توصیههای روزآمد شده EULAR برای مدیریت زودهنگام آرتریت روماتوئید تا حد زیادی با استانداردهای مراقبت از این دسته از بیماران در ایالات متحده و دیگر نقاط دنیا سازگار است. آنها در واقع، توصیههای مبتنی بر شواهدی هستند که نظرات متخصصان را نیز در خود آوردهاند و به نظر میرسد بسیار منطقی باشند. چالشی که با آرتریت زودهنگام وجود دارد، دشواری در درک آن چیزی است که ممکن است رخ دهد، یعنی تنشهایی که میان خطرات درمان بیش از حد و کمتر از حد به وجود میآیند. متخصصان نمیخواهند بیماران را در معرض خطرات غیرضروری مرتبط با درمان قرار دهند، اما از سوی دیگر، نمیتوان به بیماری هم اجازه داد که بررسی نشود. شواهد در حال ظهوری وجود دارند که مداخلات زودهنگام سختگیرانه در بیمارانی که اولین فرمهای بعضی از بیماریهای روماتوئید را نشان میدهند، ممکن است کاهش یابند، که اگر بهطور کلی لغو نشوند، به سوی بیماری در مقیاس کامل پیشرفت میکند.
یک مورد متفاوت از کار بالین رایج، به هیدروکسیکلروکین باز میگردد، دارویی که ممکن است با درجاتی از عدم اطمینان تجویز شود و در توصیههای EULAR نیز نیامده است./
نویسندگان این راهنمای بالینی معتقدند: «در مقایسه با توصیههای سال 2007 و براساس دادههایی که به تازگی به دست آمدهاند، ما میتوانیم حتی بیشتر از قبل، بر ارجاع زودهنگام و شروع زودهنگام درمان با داروهای آنتیروماتیک تعدیل کننده بیماری، برای افرادی که به آن نیاز دارند، تمرکز داشته باشیم، زیرا یاد گرفتهایم که این رویکرد ممکن است پیامدها را ارتقا دهد. ما همچنین اکنون توصیههایی را برای پیشگیری از آرتریت داریم: سیگار نکشید، چاق نباشید، بهداشت دندانهای خود را به خوبی رعایت کنید. ما بر معاینه بالینی تکیه میکنیم و سعی داریم نقش کمتری را به اولتراسوند، MRI و دیگر بیومارکرها در رسیدن به تشخیص مناسب تخصیص بدهیم. از سوی دیگر، در مورد استفاده بدون دقت و نامحدود از گلوکوکورتیکوئیدها هشدار میدهیم، زیرا شواهد جدید حاکی از آن هستند که مصرف درازمدت آنها اثرات جانبی دارد.»
کمیته تدوین راهنمای بالینی جدید، شامل 20 روماتولوژیست، دو بیمار، و دیگر متخصصان از 12 کشور اروپایی بودهاند. این دستورالعمل در Annals of Rheumatic Diseases منتشر شده است.
این راهنمای بالینی دربر گیرنده 3 اصل اساسی و 12 توصیه برای مدیریت آرتریت زودهنگام است. سرفصلها شامل تشخیص آرتریت، ارجاع، تشخیص، پیشبینی، درمان (اطلاعات، آموزش، و مداخلات دارویی و غیردارویی)، پایش و استراتژی میشوند.
در این بازبینی نهایی راهنمای بالینی، تاکید زیادی بر ارتباط با بیمار شده است: «درمان فراتر از تجویز دارو است. آموزش یک جزء کلیدی است و همبستگی میان متخصصان نقش اساسی در ارایه آموزش دارد.» یکی دیگر از تغییرات قابل توجه در نسخه جدید 2017، حذف MRI از توصیهها برای استفاده روتین است: «آرتریت یک یافته بالینی است که با شکایتهای بیمار مرتبط است. همه شواهد برای درمان دارویی براساس تشخیص بالینی آرتریت بنا شده است. مطالعات متعددی که حساسیت بهتری را برای MRI/ultrasound ادعا میکنند، ما را متقاعد نمیکنند، زیرا روی دیگر سکه، پائین بودن اختصاصیت آنها است.» البته در این میان، وضعیت اولتراسوند مبهمتر و تاریکتر از MRI است، اما ممکن است در انتها تبدیل به جزء نامناسبی شود. با در نظر گرفتن زمان درمان، محققان میگویند: «شواهد جدید نشان میدهند درمان بیماران با DMARDs باید در اولین فرصت آغاز شوند و ایدهآل آن است که ظرف 3 ماه پس از ظهور علایم باشد.» در راهنمای بالینی جدید، همچنین، «درمان به هدف» به عنوان یک اصل در نظر گرفته میشود که باید هدایت کننده تصمیمگیریهای بالینی باشد. معنی این اصل، «در نبود علایم و نشانههای فعالیت قابل توجه بیماری التهابی» است.
از دیگر اصول کلی که در راهنمای بالینی 2017 آمده، آن است که، بیمار باید موافق باشد، بیماریهای همراه با بیمار باید اجازه چنین استراتژی درمانی را بدهند، عوارض جانبی باید در نظر گرفته شوند، و غیره.
راهنمای بالینی جدید تاکید اضافی بر پایش پیامدها دارد که در دستورالعملهای قبلی به آنها اشارهای نشده بود. این موضوع در کار بالین بعضی از پزشکان تغییر اساسی ایجاد خواهد کرد. توصیههای روزآمد شده EULAR برای مدیریت زودهنگام آرتریت روماتوئید تا حد زیادی با استانداردهای مراقبت از این دسته از بیماران در ایالات متحده و دیگر نقاط دنیا سازگار است. آنها در واقع، توصیههای مبتنی بر شواهدی هستند که نظرات متخصصان را نیز در خود آوردهاند و به نظر میرسد بسیار منطقی باشند. چالشی که با آرتریت زودهنگام وجود دارد، دشواری در درک آن چیزی است که ممکن است رخ دهد، یعنی تنشهایی که میان خطرات درمان بیش از حد و کمتر از حد به وجود میآیند. متخصصان نمیخواهند بیماران را در معرض خطرات غیرضروری مرتبط با درمان قرار دهند، اما از سوی دیگر، نمیتوان به بیماری هم اجازه داد که بررسی نشود. شواهد در حال ظهوری وجود دارند که مداخلات زودهنگام سختگیرانه در بیمارانی که اولین فرمهای بعضی از بیماریهای روماتوئید را نشان میدهند، ممکن است کاهش یابند، که اگر بهطور کلی لغو نشوند، به سوی بیماری در مقیاس کامل پیشرفت میکند.
یک مورد متفاوت از کار بالین رایج، به هیدروکسیکلروکین باز میگردد، دارویی که ممکن است با درجاتی از عدم اطمینان تجویز شود و در توصیههای EULAR نیز نیامده است./