گروه بینالمللی چندرشتهای برای تحقیقات و ارزیابی پسوریازیس و آرتریت پسوریاتیک (GRAPPA)توصیههای درمانی خود را برای آرتریت پسوریاتیک روزآمد کرد تا آخرین پیشرفتهای این حوزه را در زمینه درک بیماری و گزینههای درمانی جدید در خود بگنجاند.
گروه بینالمللی چندرشتهای برای تحقیقات و ارزیابی پسوریازیس و آرتریت پسوریاتیک (GRAPPA)توصیههای درمانی خود را برای آرتریت پسوریاتیک روزآمد کرد تا آخرین پیشرفتهای این حوزه را در زمینه درک بیماری و گزینههای درمانی جدید در خود بگنجاند.
توصیههای جدید همه 6 حوزه بیماری آرتریت پسوریاتیک را شامل میشود: آرتریت محیطی، درگیری محوری، انتزیت، داکتیلیت، پوست و بیماری ناخن. همچنین به اهمیت کوموربیدیتیها هم مانند بیماری قلبیعروقی و افسردگی در این توصیهها اشاره شده است.
البته پیش از بیان توصیههای جدید، پزشکان و بیمارانی که در گروه GRAPPA بودهاند، چندین اصول اساسی را ترسیم کردهاند. نخست آنکه، اهداف نهایی درمان برای همه بیماران مبتلا به آرتریت پسوریاتیک رسیدن به کمترین سطح ممکن از فعالیت بیماری در همه حوزهها است تا بیمار به وضعیت مطلوب عملکری برسد، میفیت زندگیاش ارتقا یابد و احساس تندرستی داشته باشد. همچنین از بروز عوارض، هم مربوط به بیماری فعال درمان نشده و هم مربوط به درمان، پیشگیری شده یا به حداقل میزان خود برسد.
دیگر جنبه اصول اساسی درمان شامل نیاز به ارزیابی و مدیریت چندرشتهای این وضعیت، شخصیسازی کردن تصمیمهای درمانی با تاکید خاص بر ترجیح بیمار و تشخیص زودهنگام با ارزیابیهای مجدد مکرر و تنظیم درمان است.
این گروه بینالمللی از شواهدی که از منابع منتشر شده و چکیدههایی که در کنگرهها ارایه شدهاند، جمعآوری کرده، در ارتقای توصیههای خود استفاده کرده و در متدولوژی خود از «درجهبندی توصیهها، ارزیابی، توسعه و سنجش» یا GRADE بهره گرفته است. توصیهها به دو گروه قوی یا مشروط تقسیم شدهاند. شواهدی که براساس چکیده مقالات منتشر نشده بودهاند، به عنوان مشروط درنظر گرفته شدند.
برای حوزههای خاص بیماری، محققان متذکر میشوند که تصمیمهای درمانی شخصی برای هر بیمار بستگی به فعالیت بیمار، عوامل پروگنوستیک، بیماریهای همراه و دسترسیهای محلی به درمان داردند. آنها همچنین معتقدند بسیاری از بیماران مبتلا به آرتریت پسوریاتیک تظاهرات متعددی را به نمایش میگذارند که باید در انتخابهای درمانی مورد نظر قرار گیرند. شاید باید در انتخاب درمان شدیدترین شاخص بیماری فرد را مدنظر داشته باشیم.
برای حوزه آرتریت محیطی، گزینههای درمانی مشروط شامل داروهای ضدالتهابی غیراستروئیدی که باید با احتیاط تجویز شوند، زیرا عوارض جانبی بالقوهای دارند. همچنین کورتیکواستروئیدها هم با کمترین دوز و برای مدت زمان کوتاهی تجویز میشوند.
داروهای آنتیروماتوئیدی تعدیل کننده بیماری یا DMARDs و عوامل فاکتور نکروزدهنده ضدتومور یا TNF قویا برای آرتریت محیطی توصیه میشوند، با این شرط که در بیمارانی که عوامل پروگنوستیک ضعیفی مانند مفاصل درگیر چندگانه و مارکرهای بالای التهابی دارند، توجه به تشدید اوایل بیماری داده شود.
در بیمارانی که مبتلا به آرتریت محیطی هستند و درمان با DMARDs در آنها با شکست مواجه شده، دیگر گزینههای درمانی شامل apremilasیا Otezla و ustekinumab یا Stelara است. بیمارانی که با یک داروی بیولوژیک دچار شکست درمانی میشوند، تغییر به داروی دیگری بهصورت مشروط توصیه میشود.
برای بیماری محوری، توصیهها از تجربیاتی که از اسپوندیلیت انکیلوزان برآمده، گرفته شده است، زیرا دادهها در مورد بیماری محوری مرتبط با آرتریت پسوریاتیک دردسترس نیستند. درمان ابتدایی میتواند شامل NSAIDs، تزریقهای ساکروایلیاک و فیزیوتراپی باشد، اما DMARDs برای این حوزه از بیماری موثر نیستند، بنابراین در صورت نیاز، درمان ضد TNF میتواند آغاز شود.
آغاز درمان برای انتزیت براساس NSAIDs و فیزیوتراپی تعریف میشوند، اما دادهها در مورد اثربخشی DMARD موجود نیستند. شواهدی با کیفیت بالا هم از مهارکنندههای TNF و هم از ustekinumab برای درمان این حوزه از بیماری حمایت میکنند، در حالی که شواهدی که فقط در حد چکیده مقاله در دست هستند، از apremilasو secukinumab (Cosentyx). حمایت میکنند.
در مقابل، DMARDs به عنوان خط اول درمانی داکتیلیت، همراه با تزریقهای کورتیکواستروئیدها توصیه میشوند. دادههای اثربخشی برای مهارکنندههای TNF، ustekinumab، secukinumab و apremilas هم دردسترس قرار دارند، اما در حال حاضر شواهدی در زمینه تعویض میان درمانها وجود ندارد.
جزء پوستی آرتریت پسوریاتیک میتواند در ابتدا با درمانهای موضعی، فوتوتراپی و DMARDs درمان شوند. بیولوژیکها هم برای بیمارانی در نظر گرفته میشود که به درمان پاسخ نمیدهند. بیماری ناخن، زمانی که متوسط تا شدید است، میتواند با مهارکنندههای TNF یا دیگر بیولوژیکها مانند ustekinumab درمان شوند. برای بیماری خفیفتر، گزینههای درمانی شامل DMARDs، تزریقهای استروئید و درمانهای موضعی هستند.
نویسندگان GRAPPA، در زمینه وجود بیماریهای همراه بیشتر بیماری قلبیعروقی، دیابت، چاقی، سندرم متابولیک، استئوپورز، بیماری کبد چرب غیرالکلی و افسردگی، همچنین تظاهرات بیماری خارج مفصلی مانند بیماری التهابی روده و یووئیت را مدنظر قرار دادهاند. در این شرایط، محققان متذکر میشوند، هرچند غربالگری و مدیریت بیماریهای همراه در این بیماران تفاوتی با جمعیت عمومی ندارد، با این حال مهم است که برای به حدمطلوب رساندن مراقبت از بیماران مبتلا به آرتریت پسوریاتیکی، بهطور فعال آنها را شناسایی کنیم.
در نهایت، نویسندگان به یک دستور کار تحقیقاتی اشاره میکنند که شامل استقرار مقیاسهای خاص برای اندازهگیری پیامدهای آرتریت پسوریاتیکی، تعیین بیومارکرها برای کمک به تشخیص بیماران پسوریازیسی که بیشتر احتمال دارد به سمت آرتریت پسوریاتیکی پیشرفت کنند و تاکید بیشتر بر کوتاه کردن زمان تشخیص و درمان است. آنها به نتایج یک نظرسنجی تلفنی اشاره میکنند که بیش از 700 بیمار مبتلا به آرتریت پسوریاتیکی بررسی شدهاند. از این تعداد، تقریبا 60 درصد آنها یا فقط درمان موضعی دریافت میکردند یا اصلا درمانی نمیگرفتند./
*به نقل از Medpage today
توصیههای جدید همه 6 حوزه بیماری آرتریت پسوریاتیک را شامل میشود: آرتریت محیطی، درگیری محوری، انتزیت، داکتیلیت، پوست و بیماری ناخن. همچنین به اهمیت کوموربیدیتیها هم مانند بیماری قلبیعروقی و افسردگی در این توصیهها اشاره شده است.
البته پیش از بیان توصیههای جدید، پزشکان و بیمارانی که در گروه GRAPPA بودهاند، چندین اصول اساسی را ترسیم کردهاند. نخست آنکه، اهداف نهایی درمان برای همه بیماران مبتلا به آرتریت پسوریاتیک رسیدن به کمترین سطح ممکن از فعالیت بیماری در همه حوزهها است تا بیمار به وضعیت مطلوب عملکری برسد، میفیت زندگیاش ارتقا یابد و احساس تندرستی داشته باشد. همچنین از بروز عوارض، هم مربوط به بیماری فعال درمان نشده و هم مربوط به درمان، پیشگیری شده یا به حداقل میزان خود برسد.
دیگر جنبه اصول اساسی درمان شامل نیاز به ارزیابی و مدیریت چندرشتهای این وضعیت، شخصیسازی کردن تصمیمهای درمانی با تاکید خاص بر ترجیح بیمار و تشخیص زودهنگام با ارزیابیهای مجدد مکرر و تنظیم درمان است.
این گروه بینالمللی از شواهدی که از منابع منتشر شده و چکیدههایی که در کنگرهها ارایه شدهاند، جمعآوری کرده، در ارتقای توصیههای خود استفاده کرده و در متدولوژی خود از «درجهبندی توصیهها، ارزیابی، توسعه و سنجش» یا GRADE بهره گرفته است. توصیهها به دو گروه قوی یا مشروط تقسیم شدهاند. شواهدی که براساس چکیده مقالات منتشر نشده بودهاند، به عنوان مشروط درنظر گرفته شدند.
برای حوزههای خاص بیماری، محققان متذکر میشوند که تصمیمهای درمانی شخصی برای هر بیمار بستگی به فعالیت بیمار، عوامل پروگنوستیک، بیماریهای همراه و دسترسیهای محلی به درمان داردند. آنها همچنین معتقدند بسیاری از بیماران مبتلا به آرتریت پسوریاتیک تظاهرات متعددی را به نمایش میگذارند که باید در انتخابهای درمانی مورد نظر قرار گیرند. شاید باید در انتخاب درمان شدیدترین شاخص بیماری فرد را مدنظر داشته باشیم.
برای حوزه آرتریت محیطی، گزینههای درمانی مشروط شامل داروهای ضدالتهابی غیراستروئیدی که باید با احتیاط تجویز شوند، زیرا عوارض جانبی بالقوهای دارند. همچنین کورتیکواستروئیدها هم با کمترین دوز و برای مدت زمان کوتاهی تجویز میشوند.
داروهای آنتیروماتوئیدی تعدیل کننده بیماری یا DMARDs و عوامل فاکتور نکروزدهنده ضدتومور یا TNF قویا برای آرتریت محیطی توصیه میشوند، با این شرط که در بیمارانی که عوامل پروگنوستیک ضعیفی مانند مفاصل درگیر چندگانه و مارکرهای بالای التهابی دارند، توجه به تشدید اوایل بیماری داده شود.
در بیمارانی که مبتلا به آرتریت محیطی هستند و درمان با DMARDs در آنها با شکست مواجه شده، دیگر گزینههای درمانی شامل apremilasیا Otezla و ustekinumab یا Stelara است. بیمارانی که با یک داروی بیولوژیک دچار شکست درمانی میشوند، تغییر به داروی دیگری بهصورت مشروط توصیه میشود.
برای بیماری محوری، توصیهها از تجربیاتی که از اسپوندیلیت انکیلوزان برآمده، گرفته شده است، زیرا دادهها در مورد بیماری محوری مرتبط با آرتریت پسوریاتیک دردسترس نیستند. درمان ابتدایی میتواند شامل NSAIDs، تزریقهای ساکروایلیاک و فیزیوتراپی باشد، اما DMARDs برای این حوزه از بیماری موثر نیستند، بنابراین در صورت نیاز، درمان ضد TNF میتواند آغاز شود.
آغاز درمان برای انتزیت براساس NSAIDs و فیزیوتراپی تعریف میشوند، اما دادهها در مورد اثربخشی DMARD موجود نیستند. شواهدی با کیفیت بالا هم از مهارکنندههای TNF و هم از ustekinumab برای درمان این حوزه از بیماری حمایت میکنند، در حالی که شواهدی که فقط در حد چکیده مقاله در دست هستند، از apremilasو secukinumab (Cosentyx). حمایت میکنند.
در مقابل، DMARDs به عنوان خط اول درمانی داکتیلیت، همراه با تزریقهای کورتیکواستروئیدها توصیه میشوند. دادههای اثربخشی برای مهارکنندههای TNF، ustekinumab، secukinumab و apremilas هم دردسترس قرار دارند، اما در حال حاضر شواهدی در زمینه تعویض میان درمانها وجود ندارد.
جزء پوستی آرتریت پسوریاتیک میتواند در ابتدا با درمانهای موضعی، فوتوتراپی و DMARDs درمان شوند. بیولوژیکها هم برای بیمارانی در نظر گرفته میشود که به درمان پاسخ نمیدهند. بیماری ناخن، زمانی که متوسط تا شدید است، میتواند با مهارکنندههای TNF یا دیگر بیولوژیکها مانند ustekinumab درمان شوند. برای بیماری خفیفتر، گزینههای درمانی شامل DMARDs، تزریقهای استروئید و درمانهای موضعی هستند.
نویسندگان GRAPPA، در زمینه وجود بیماریهای همراه بیشتر بیماری قلبیعروقی، دیابت، چاقی، سندرم متابولیک، استئوپورز، بیماری کبد چرب غیرالکلی و افسردگی، همچنین تظاهرات بیماری خارج مفصلی مانند بیماری التهابی روده و یووئیت را مدنظر قرار دادهاند. در این شرایط، محققان متذکر میشوند، هرچند غربالگری و مدیریت بیماریهای همراه در این بیماران تفاوتی با جمعیت عمومی ندارد، با این حال مهم است که برای به حدمطلوب رساندن مراقبت از بیماران مبتلا به آرتریت پسوریاتیکی، بهطور فعال آنها را شناسایی کنیم.
در نهایت، نویسندگان به یک دستور کار تحقیقاتی اشاره میکنند که شامل استقرار مقیاسهای خاص برای اندازهگیری پیامدهای آرتریت پسوریاتیکی، تعیین بیومارکرها برای کمک به تشخیص بیماران پسوریازیسی که بیشتر احتمال دارد به سمت آرتریت پسوریاتیکی پیشرفت کنند و تاکید بیشتر بر کوتاه کردن زمان تشخیص و درمان است. آنها به نتایج یک نظرسنجی تلفنی اشاره میکنند که بیش از 700 بیمار مبتلا به آرتریت پسوریاتیکی بررسی شدهاند. از این تعداد، تقریبا 60 درصد آنها یا فقط درمان موضعی دریافت میکردند یا اصلا درمانی نمیگرفتند./
*به نقل از Medpage today