ساعت بیولوژیک بدن در واقع همان ساعت درونی بدن شماست که زمان خواب و بیداری را مشخص و کمکتان میکند فعالیت خود را در روز افزایش دهید و در تاریکی شب از شدت آن بکاهید و استراحت کنید
یکی از راههای مقابله با بیخوابی، استفاده از قرصهای خوابآور است. این قرصها در کوتاهمدت، اثر مناسبی روی مشکلات خواب میگذارند اما لازم است فرد اطلاعات لازم را در مورد آنها داشته باشد.
پیش از این در مقاله آشنایی با داروهای خواب آور به این موضوع پرداخته ایم.
داستان ها و فیلم های کارتونی از خواب زمستانی بسیار گفته اند اما واقعیت این است که آنچه بیشتر می بینیم و تجربه می کنیم «خواب بهاری» و «خوابآلودگی بهاره» است. خواب بهاری به نوعی پلکهای همه ما را سرکلاس، در اتوبوس، تاکسی و محل کار، سنگین و چشم هایمان را قرمز کرده است. به همین بهانه، در این مطلب به دنیای اسرارآمیز خواب سرک کشیدهایم.ساعت بیولوژیک بدن در واقع همان ساعت درونی بدن شماست که زمان خواب و بیداری را مشخص و کمکتان میکند فعالیت خود را در روز افزایش دهید و در تاریکی شب از شدت آن بکاهید و استراحت کنید. این ساعت درونی زمانبندی مشخصی دارد و در افراد مختلف متفاوت است. نیاز انسان به خواب شبانه بر مبنای برخی فرضیهها از صرفهجویی انسان برای انرژی سرچشمه میگیرد. این فرضیهها میگوید انسان اولیه چون در تاریکی شب قادر به شکار نبوده است، برای صرفهجویی در انرژی موردنیاز بدن خود، شبها میخوابیده است ولی این فرضیه روشن نمیکند چرا حالا که نزدیک به بیش از 500 سال است که دیگر انسان میتواند شبها را نیز چون روز برای انجام فعالیت خود روشن کند، مکانیسم تکاملی بدن خود را برای نخوابیدن و استفاده از زمان تطابق نداده است؟ روشن شدن شبها با تغییر عادتها و رفتارهای انسانی همراه شد و این کم شدن خواب شبانه، مشکلات و اختلالهای خواب را به اپیدمی مزمن و فراگیر جهان تبدیل کرد. آمار میگوید از هر 5 آمریکایی بزرگسال، یک نفر از یکی از اختلالهای خواب رنج میبرد. وضع ما شاید از آنها بهتر نباشد. برای درک اهمیت خواب، در این شماره سعی داریم شما را با زوایایی متفاوت از خواب آشنا کنیم و از پرمصرفترین خوابآورها برایتان بگوییم. در شمارههای بعدی از نظر بالینی به اختلالها و بیماریهای خواب خواهیم پرداخت.
محرومیت از خواب میتواند مرگبار باشد
دکتر خسروصادقنیت، متخصص طب کار و فلوشیپ اختلالات خواب، عضو هیأتعلمی دانشگاه علومپزشکی تهران
خواب، ضرورت زندگی است و بدون آن حتی حیات هم به مخاطره میافتد و بعضی آزمایشها روی حیوانات نشان میدهد محرومیت از خواب مطلق، مرگ را در پی دارد.
متوسط نیاز به خواب در بالغان 5/8-/5/7 ساعت است ولی این میزان به عوامل مختلفی بستگی دارد و ممکن است در بعضی بیشتر باشد. مثلا کسانی که فعالیت بدنی و فکری زیادی دارند، بیماران و کسانی که برای مسابقههای ورزشی تمرینهای شدید انجام میدهند، به خواب بیشتری نیاز دارند. حتی دانشآموزان یا دانشجویانی که برای امتحان درس میخوانند، وقت و انرژی زیادی صرف میکنند و باید بیشتر بخوابند در صورتی که معمولا بیشتر آنها برای درسخواندن از ساعت خوابشان میزنند و این مساله باعث میشود تواناییشان کاهش یابد و اتفاقا نتیجه عکس برایشان دارد.
نکته دیگر، اثر سن در میزان نیاز به خواب است. نوزاد تا 20 ساعت هم میخوابد ولی با افزایش سن، این ساعت خواب کمتر میشود و تا حدود سنین دبستان به 9-8 ساعت تقلیل پیدا میکند و تقریبا به اندازه بالغان میرسد. البته در سنین نوجوانی، نیاز به خواب افزایش مختصری مییابد.
نیاز به خواب هرکس براساس ساعت درونی بدن تنظیم میشود و بر همین اساس در زمانهای مشخصی احساس خوابآلودگی میکنیم. مثلا از 10 شب کمکم خوابآلوده میشویم تا 2-1 نصف شب این خواب آلودگی بیشتر میشود و تا 4-3 صبح به اوج خود میرسد ولی در ساعتهای 8-7 صبح به حداقل میرسد. خواب مطلوب هم در همین ساعتهایی که خوابآلودگیمان شدیدتر است، انجام میشود. البته در مسافرتهای طولانی و وقتی عرض جغرافیایی عوض میشود، ساعت درونی بدن باید خود را با شرایط وفق دهد زیرا مثلا ساعت درونی هنگام رسیدن به مقصد میگوید ساعت 12 ظهر و هوشیار است ولی در آنجا ساعت 12 شب است. برخلاف تصور در سالمندان نیاز به خواب تغییر نمیکند ولی کیفیت آن افت جدی مییابد، خواب عمیق کمتر میشود و مدام از خواب بیدار میشوند.
خواب، ضرورت زندگی است و بدون آن حتی حیات هم به مخاطره میافتد و بعضی آزمایشها روی حیوانات نشان میدهد محرومیت از خواب مطلق، مرگ را در پی دارد.
متوسط نیاز به خواب در بالغان 5/8-/5/7 ساعت است ولی این میزان به عوامل مختلفی بستگی دارد و ممکن است در بعضی بیشتر باشد. مثلا کسانی که فعالیت بدنی و فکری زیادی دارند، بیماران و کسانی که برای مسابقههای ورزشی تمرینهای شدید انجام میدهند، به خواب بیشتری نیاز دارند. حتی دانشآموزان یا دانشجویانی که برای امتحان درس میخوانند، وقت و انرژی زیادی صرف میکنند و باید بیشتر بخوابند در صورتی که معمولا بیشتر آنها برای درسخواندن از ساعت خوابشان میزنند و این مساله باعث میشود تواناییشان کاهش یابد و اتفاقا نتیجه عکس برایشان دارد.
نکته دیگر، اثر سن در میزان نیاز به خواب است. نوزاد تا 20 ساعت هم میخوابد ولی با افزایش سن، این ساعت خواب کمتر میشود و تا حدود سنین دبستان به 9-8 ساعت تقلیل پیدا میکند و تقریبا به اندازه بالغان میرسد. البته در سنین نوجوانی، نیاز به خواب افزایش مختصری مییابد.
نیاز به خواب هرکس براساس ساعت درونی بدن تنظیم میشود و بر همین اساس در زمانهای مشخصی احساس خوابآلودگی میکنیم. مثلا از 10 شب کمکم خوابآلوده میشویم تا 2-1 نصف شب این خواب آلودگی بیشتر میشود و تا 4-3 صبح به اوج خود میرسد ولی در ساعتهای 8-7 صبح به حداقل میرسد. خواب مطلوب هم در همین ساعتهایی که خوابآلودگیمان شدیدتر است، انجام میشود. البته در مسافرتهای طولانی و وقتی عرض جغرافیایی عوض میشود، ساعت درونی بدن باید خود را با شرایط وفق دهد زیرا مثلا ساعت درونی هنگام رسیدن به مقصد میگوید ساعت 12 ظهر و هوشیار است ولی در آنجا ساعت 12 شب است. برخلاف تصور در سالمندان نیاز به خواب تغییر نمیکند ولی کیفیت آن افت جدی مییابد، خواب عمیق کمتر میشود و مدام از خواب بیدار میشوند.
آشنایی برخی از انواع اختلال خواب
دکتر محمد ترابینامی، دکترای تخصصی علوم اعصاب و نوروسومنولوژی
بسیاری از اختلالهای خواب با منشاء مغزی، به نوعی الگوی خواب طبیعی افراد را تحتتاثیر قرار میدهند. با اینکه مغز تنظیم خواب را برعهده دارد، تنها ارگانی نیست که از خواب بهره میبرد. نداشتن خواب کافی میتواند بر کیفیت عملکرد سیستمهای مختلف و درنهایت روی سلامت عمومی بدن به شدت تاثیر گذارد. سازوکار طبیعی کارکرد مغز از یک چرخه و ریتم تکرارشونده شبانهروزی تبعیت میکند که این ریتم شبانهروزی ممکن است در گونهای از اختلالهای خواب دچار بینظمی و اختلال کارکرد شود.
ممکن است هر کدام از ما جزو آن 30 درصد جامعه در مقیاس جهانی باشیم که به نوعی از یکی از اختلالهای خواب رنج میبریم.
بخش خاصی از اختلالهای خواب به بینظمی کارکرد ریتم شبانهروزی خواب و بیداری ما برمیگردد.
این اختلال یک الگوی پایدار یا عودکننده از بینظمیخواب است که از تغییر کارکرد سیستم زمانی شبانهروزی یا از ناهماهنگی نظام شبانهروزی درونزاد خواب – بیداری فرد و الزامهای بیرونی مربوط به زمان و مدت خواب به وجود میآید. برخلاف سایر اختلالهای خواب اولیه، اختلال خواب دوره شبانهروزی به خودی خود از کژکاریهای مکانسیمهای مولد خواب و بیداری ایجاد نمیشود بلکه ناهماهنگیهای شبانهروزی باعث بیخوابی در زمانهای خاص و خوابآلودگی زیاد در سایر زمانها میشود و این اختلال در کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزههای دیگر را به دنبال دارد.
انواع فرعی این اختلال عبارتند از:
بسیاری از اختلالهای خواب با منشاء مغزی، به نوعی الگوی خواب طبیعی افراد را تحتتاثیر قرار میدهند. با اینکه مغز تنظیم خواب را برعهده دارد، تنها ارگانی نیست که از خواب بهره میبرد. نداشتن خواب کافی میتواند بر کیفیت عملکرد سیستمهای مختلف و درنهایت روی سلامت عمومی بدن به شدت تاثیر گذارد. سازوکار طبیعی کارکرد مغز از یک چرخه و ریتم تکرارشونده شبانهروزی تبعیت میکند که این ریتم شبانهروزی ممکن است در گونهای از اختلالهای خواب دچار بینظمی و اختلال کارکرد شود.
ممکن است هر کدام از ما جزو آن 30 درصد جامعه در مقیاس جهانی باشیم که به نوعی از یکی از اختلالهای خواب رنج میبریم.
بخش خاصی از اختلالهای خواب به بینظمی کارکرد ریتم شبانهروزی خواب و بیداری ما برمیگردد.
این اختلال یک الگوی پایدار یا عودکننده از بینظمیخواب است که از تغییر کارکرد سیستم زمانی شبانهروزی یا از ناهماهنگی نظام شبانهروزی درونزاد خواب – بیداری فرد و الزامهای بیرونی مربوط به زمان و مدت خواب به وجود میآید. برخلاف سایر اختلالهای خواب اولیه، اختلال خواب دوره شبانهروزی به خودی خود از کژکاریهای مکانسیمهای مولد خواب و بیداری ایجاد نمیشود بلکه ناهماهنگیهای شبانهروزی باعث بیخوابی در زمانهای خاص و خوابآلودگی زیاد در سایر زمانها میشود و این اختلال در کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزههای دیگر را به دنبال دارد.
انواع فرعی این اختلال عبارتند از:
- الگوی خواب تاخیری: ویژگی این نوع اختلال، تاخیر در ریتمهای شبانهروزی از جمله چرخه خواب و بیداری است که با الزامهای زندگی اجتماعی هماهنگ نیست. اندازهگیری ریتمهای چرخهای درونزاد مانند دمای بدن و سطوح ملاتونین پلاسما، این ناهماهنگی را نشان میدهد. ظرفیت جلو انداختن ساعتهای بیداری– خواب در افراد این گروه بهگونهای نابهنجار کاهش مییابد و آنها را در حصار عادتهای خوابیدن محبوس میکند. وقتی این افراد به حال خود گذاشته میشوند، مانند روزهای تعطیل آخر هفته، در زمانهای ثابت ولی با تاخیر به خواب میروند و بیدار میشوند. افراد مبتلا از اشکال در به خواب رفتن در ساعتهای مقبول اجتماعی شکایت دارند ولی به محض آنکه خواب آنها آغاز شود، روندی بهنجار پیدا میکند. همچنین در هنگام بیدار شدن در ساعتهای مقبول اجتماعی نیز دچار مشکل هستند و اغلب طی ساعتهای بیداری، خوابآلودهاند.
- نوع پرواززدگی: این نوع اختلال در اثر تضاد بین الگوی خواب ـ بیداری ناشی از نظام شبانهروزی و الگوی خواب و بیداری مورد نیاز در یک منطقه زمانی جدید به وجود میآید. افراد مبتلا، از ناهماهنگی بین ساعتهای دلخواه و ساعتهای الزامی و ضروری خواب و بیداری شکایت دارند. شدت این ناهماهنگی متناسب با تعداد منطقههای زمانی است که مسافرت به آنجا انجام گرفته است. پرواز به شرق یعنی جلو افتادن زمان خواب – بیداری که اغلب دشوارتر است و پرواز به غرب یعنی به تاخیر افتادن زمان خواب – بیداری.
- نوع نوبت کاری: این اختلال از تضاد بین الگوی خواب – بیداری ناشی از نظام شبانهروزی و الگوی دلخواه خواب– بیداری موردنیاز برای نوبت کاری به وجود میآید. برنامه نوبت کار شبانه و برنامههای نوبت کاری چرخشی، بیشترین مشکل را به وجود میآورد زیرا وضعیت خواب و بیداری را به فرد تحمیل میکند که با وضعیتهای شبانهروزی همخوانی ندارد و مانع از هرگونه سازگاری باثبات میشود. معمولا مدت خواب افرادی که شیفتکاری چرخشی دارند، کوتاهتر است و مشکلات استمرار خواب بیشتری دارند تا کسانی که صبحها و بعدازظهرها کار میکنند. شیوع این مشکل در افراد شبکار حدود 60 درصد است.
ناهنجاریهای خواب برخلاف بدخوابیها نه شامل ناهنجاریهای در مکانیسمهای ایجادکننده حالتهای خواب-بیداری و نه شامل تنظیم زمانی خواب و بیداری هستند، بلکه ناهنجاریهای خواب درواقع فعال شدن دستگاههای فیزیولوژی بدن در مواقع نامناسب خواب- بیداری است. مثلا دستگاه عصبی خودمختار، دستگاه حرکتی یا فرایندهای شناختی طی خواب، نابهنجاریهای اختصاصی طی مراحل ویژه خواب ظاهر میشوند. افراد مبتلا به نابهنجاریهای خواب، معمولا به جای شکایت از بیخوابی یا خوابآلودگی مفرط روزانه، از رفتار غیرعادی طی خواب شکایت دارند. این اختلالها شامل اختلال کابوس، اختلال وحشت خواب، اختلال خوابگردی و ناهنجاریهایی خواب است که به گونهای دیگر مشخص نشدهاند.
- اختلال کابوس: ویژگی اصلی اختلال کابوس، رخداد مکرر رویاهای وحشتناک است که به بیدار شدن از خواب منجر میشود. فرد حین بیداری کاملا هوشیار است و کابوسها معمولا به صورت زنجیرهای گسترده و طولانی از رویا رخ میدهند و باعث اضطراب یا وحشت شدید میشوند. محتوای رویا اغلب حول یک خطر تهدیدآمیز جسمانی است. کابوسها معمولا شامل رویدادهای واقعی نیستند و در مرحله خواب متناقض بروز میکنند و با بازگشت کامل و یک حس طولانی ترس یا اضطراب، خاتمه مییابند. این اختلال بیشتر باعث پریشانی ذهنی میشود تا مشکل در کارکرد اجتماعی یا شغلی ولی اگر بیدارشدنها زیاد باشد، ممکن است فرد به علت ترس زیاد، از خوابیدن امتناع کند که این خود باعث خوابآلودگی زیاد، تمرکز ضعیف، افسردگی و اضطراب یا تحریکپذیری میشود و میتواند کارکردهای روزانه را مختل کند. شیوع کابوس در حدود 4 تا 8 درصد در جمعیت عمومی تخمین زده میشود و بیشترین فراوانی آن در اختلالهای افسردگی، اسکیزوفرنیها و افراد دچار استرس پس از سانحه، گزارش شده است.
- اختلال وحشت خواب: ویژگی اصلی این اختلال، بیدارشدنهای ناگهانی از خواب با فریاد ناشی از وحشت یا گریه است. این اختلال معمولا در ثلث اول خواب و حین خواب بدون حرکات سریع چشم دوره اصلی شروع میشود و از 1 تا 10 دقیقه طول میکشد. این دورهها با برانگیختگی خودمختار و جلوههای رفتاری ترس شدید همراه است. طی این دوره، بیدار کردن یا آرام کردن فرد مشکل است و اگر فرد در این حین بیدار شود، هیچ رویایی را به یاد نمیآورد امکان دارد فقط تعدادی تصاویر ذهنی منفرد و پراکنده را به یاد بیاورد. فرد پس از بیدار شدن در صبح روز بعد در مورد آن واقعه دچار یادزوددگی میشود. البته بعضی از افراد بهطور مبهمی رویدادی را طی شب گذشته به یاد میآورند ولی دقیق و مفصل نیست. برای مطرح کردن چنین تشخیصی، فرد باید پریشانی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی داشته باشد. شرمساری مربوط به این رویدادها ممکن است روابط اجتماعی را مختل کند. برخی مبتلایان از موقعیتهایی که امکان دارد باعث شود دیگران از این اختلال آگاه شوند مانند اردو رفتن، ملاقات با دوستان طی شب اجتناب کنند. شیوع این اختلال کمتر از 1 درصد در جمعیت بزرگسال است.
- اختلال خوابگردی: خوابگردی که سومنامبولیسم نیز نامیده میشود، دورههای مکرر رفتار پیچیده حرکتی است که طی خواب آغاز میشود و شامل بلند شدن از بستر و قدم زدن است. دورههای خوابگردی در خواب با موج کند (مرحله 3 یا 4 خواب) آغاز میشوند و به همین دلیل اغلب طی یکسوم اول شب رخ میدهند.
- در هنگام خوابگردی، هوشیاری و پاسخدهی فرد کم است و نگاه خیره دارد و در مورد ارتباط برقرار کردن با دیگران یا کوششهای دیگران برای بیدار کردن او، بیتفاوت است. هرگاه فرد در طی این دوره بیدار شود، بهطور محدود میتواند وقایع را به یاد آورد. بعد از این رویداد، امکان دارد فرد دورهای از گیجی و اشکال در جهتیابی را تجربه کند و به دنبال آن بهبود کامل کارکرد شناختی و رفتار مناسب ظاهر میشود م14. دورههای خوابگردی شامل رفتارهای متنوعی است. در دوره خفیف، فرد ممکن است در بستر بنشیند و به اطراف بنگرد یا ملحفه و پتو را جمع کند. در حالتهای دیگر، فرد برمیخیزد، لباس میپوشد، قدم میزند، حمام میکند، غذا میخورد و حتی امکان دارد سرآسیمه بدود و از تهدیدی ظاهری بگریزد. گاهی خوابگردی با یک دوره گمگشتگی و گیجی پایان مییابد و گاهی نیز فرد به بستر بازمیگردد و تا صبح میخوابد و هنگام بیدار شدن در صبح، نسبت به این واقع یادزدودگی کامل دارد. افراد دچار خوابگردی اغلب دچار انزوا میشوند و از خوابیدن در خارج از منزل میپرهیزند. شیوع این اختلال 1 تا 7 درصد در جمعیت بزرگسال است.
یکی از راههای مقابله با بیخوابی، استفاده از قرصهای خوابآور است. این قرصها در کوتاهمدت، اثر مناسبی روی مشکلات خواب میگذارند اما لازم است فرد اطلاعات لازم را در مورد آنها داشته باشد.
پیش از این در مقاله آشنایی با داروهای خواب آور به این موضوع پرداخته ایم.
یک ساعت خواب شبانه بهتر از ساعت ها درمان و داروست!
دکتر محمدرضا صائبیپور، متخصص علوم اعصاب
در روزهای زندگی پر استرس امروزی، بسیاری از ما برای پرداختن به نیازهای امروز، مدام در حال هزینهکردن از آیندهمان هستیم غافل از اینکه این معامله چه طراز سود و زیانی در پی خواهد داشت. مصداق بارز این هزینهکرد، کاستن از خواب شبانه برای افزایش هر چه بیشتر ساعتهای بیداری است. حال آنکه خواب بهترین شیوه پیشگیری از بسیاری از بیماری ها و حوادثی است که بار مالی و جانی عظیم جهانی دارند. اپیدمیهای افزایش وزن، مقاومت به انسولین و نشانگان متابولیک در جوامع امروزی با کمشدن مدت میانگین خواب و منقطع بودن آن ارتباط تنگاتنگی دارند.
باوجود پیشرفتهای شگرف بشریت در عرصههای مختلف دانش و فناوری، همچنان جوامع گوناگون در حسرت روزافزون دارو یا شیوهای بینقص و کارآمد برای به حداکثر رساندن کارایی و کیفیت ساعتهای خواب هستند.
هرچند توفیقاتی نیز در این زمینه حاصل شده، اما روشهای نوین القا و تعمیق خواب هنوز در مراحل ارزیابی بالینیاند. به راستی چه میشد اگر همانند بسیاری از سیستمها و دستگاههای مورد استفاده روزمره، میشد عملکرد ذهن خود را نیز مطابق با شرایط ایجابی تنظیم کرد؟
تصور کنید چقدر ناراحتکننده است اگر یک روز صبح با زدن استارت خودرویمان روشن نشود و در مقابل شنیدن صدای مطبوع، روان و نرم موتور در جادههای کویری و در نیمههای شب چقدر مطلوب و آرامشبخش است.
بر همین منوال تصور کنید فردا قرار است ماحصل زحمات یکساله یا چند ساله خود را در قالب یک آزمون حیاتی و حساس برداشت کنید. چقدر زجرآور است وقتی شب از نیمه میگذرد و همچنان تلاش شما برای خوابیدن فایدهای ندارد. داروهای خوابآور هم که از تمرکز شما سر جلسه خواهندکاست. چه بسا افرادی که در چنین شبهایی تا صبح حتی یک لحظه خواب را تجربه نمیکنند.
بیش از 15 درصد از افراد جوامع از بیخوابی مزمن رنج میبرند. حتی اگر فرد شروع خواب خوبی داشته باشد و مدت زمان خواب او نیز در محدوده مطلوب باشد اما هنگام برخاستن از رختخواب احساس سبکی و نشاط حاصل از خواب را نداشته باشد، مبتلا به بیخوابی است.
حال اگر بیمارانی را در نظر بگیریم که به علت دردهای مزمن یا سایر شرایط تحمیلی ناشی از بیماریها و مداواهای مختلف نمیتوانند خواب مکفی و سالمی داشته باشند، آمار بیخوابها به حد
فوق تصوری میرسد کوتاه کلام آنکه اگر نمیشود جلوی بیخوابیهای غیرقابلاجتناب در آینده را گرفت، حداقل این است که بیجهت نظم خواب امروزمان را فدای امور سرگرمی و غیرضروری نکنیم و قدر این نعمت خداداد را آنگونه که شایسته است، بدانیم.
در روزهای زندگی پر استرس امروزی، بسیاری از ما برای پرداختن به نیازهای امروز، مدام در حال هزینهکردن از آیندهمان هستیم غافل از اینکه این معامله چه طراز سود و زیانی در پی خواهد داشت. مصداق بارز این هزینهکرد، کاستن از خواب شبانه برای افزایش هر چه بیشتر ساعتهای بیداری است. حال آنکه خواب بهترین شیوه پیشگیری از بسیاری از بیماری ها و حوادثی است که بار مالی و جانی عظیم جهانی دارند. اپیدمیهای افزایش وزن، مقاومت به انسولین و نشانگان متابولیک در جوامع امروزی با کمشدن مدت میانگین خواب و منقطع بودن آن ارتباط تنگاتنگی دارند.
باوجود پیشرفتهای شگرف بشریت در عرصههای مختلف دانش و فناوری، همچنان جوامع گوناگون در حسرت روزافزون دارو یا شیوهای بینقص و کارآمد برای به حداکثر رساندن کارایی و کیفیت ساعتهای خواب هستند.
هرچند توفیقاتی نیز در این زمینه حاصل شده، اما روشهای نوین القا و تعمیق خواب هنوز در مراحل ارزیابی بالینیاند. به راستی چه میشد اگر همانند بسیاری از سیستمها و دستگاههای مورد استفاده روزمره، میشد عملکرد ذهن خود را نیز مطابق با شرایط ایجابی تنظیم کرد؟
تصور کنید چقدر ناراحتکننده است اگر یک روز صبح با زدن استارت خودرویمان روشن نشود و در مقابل شنیدن صدای مطبوع، روان و نرم موتور در جادههای کویری و در نیمههای شب چقدر مطلوب و آرامشبخش است.
بر همین منوال تصور کنید فردا قرار است ماحصل زحمات یکساله یا چند ساله خود را در قالب یک آزمون حیاتی و حساس برداشت کنید. چقدر زجرآور است وقتی شب از نیمه میگذرد و همچنان تلاش شما برای خوابیدن فایدهای ندارد. داروهای خوابآور هم که از تمرکز شما سر جلسه خواهندکاست. چه بسا افرادی که در چنین شبهایی تا صبح حتی یک لحظه خواب را تجربه نمیکنند.
بیش از 15 درصد از افراد جوامع از بیخوابی مزمن رنج میبرند. حتی اگر فرد شروع خواب خوبی داشته باشد و مدت زمان خواب او نیز در محدوده مطلوب باشد اما هنگام برخاستن از رختخواب احساس سبکی و نشاط حاصل از خواب را نداشته باشد، مبتلا به بیخوابی است.
حال اگر بیمارانی را در نظر بگیریم که به علت دردهای مزمن یا سایر شرایط تحمیلی ناشی از بیماریها و مداواهای مختلف نمیتوانند خواب مکفی و سالمی داشته باشند، آمار بیخوابها به حد
فوق تصوری میرسد کوتاه کلام آنکه اگر نمیشود جلوی بیخوابیهای غیرقابلاجتناب در آینده را گرفت، حداقل این است که بیجهت نظم خواب امروزمان را فدای امور سرگرمی و غیرضروری نکنیم و قدر این نعمت خداداد را آنگونه که شایسته است، بدانیم.
چشمانداز تحقیقات خواب
دکتر علی یونسی، متخصص علوم اعصاب شناختی
مغز با حدود 30 میلیارد سلول عصبی، از شگفتانگیزترین ارگانهای بدن است. این 30 میلیارد سلول در فضای جمجمه آنچنان در هم تنیدهاند که باوجود قرنها تلاش، هنوز فهمیدن اینکه چگونه این نورونها با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند، کار سادهای نیست. یکی از راههای ارتباط این سلولها، ارتباطهای مستقیمی است که بهوسیله رشتههای عصبی در فواصل نزدیک و دور برقرار میکنند. یکی دیگر از روشهای ارتباط این سلولها، با همزمانی تحریک در تعدادی از این سلولها و انتقال این تحریک به نقاط مجاور از طریق موج الکتریکی، اتفاق میافتد. این تحریک و خاموش شدن دستهجمعی در مناطق مختلف مغزی که مداوم از یک منطقه به منطقهای دیگر مهاجرت میکند، بسیاری از وضعیتهای حیاتی مانند خواب و بیداری، خودآگاهی و حتی اضطراب را کنترل میکند.
طی قرن گذشته، متخصصان اعصاب میدانستند ریتمهای مغزی در خواب و بیداری مهماند و حتی از حروف یونانی آلفا و بتا و دیگر حروف برای توصیف این ریتمها بر اساس بسامد این امواج استفاده میکردند. با توسعه فناوری، طی
20 سال گذشته، امکان انتقال دادههای الکتریکی به رایانهها فراهم شد. با پردازش قدرتمند رایانهها، امکان استخراج اطلاعاتی بسیار بیشتر از آنچه تصور میشد در این ریتمها وجود دارد، فراهم شده است. شواهد معتبری گردآوری شده که نشان میدهد این ریتمها در فعالیتهای عالی شناختی مانند ادراک و احساس، توجه، حافظه کاری، یادگیری و زبان نقش دارند.
مثلا در یک مطالعه در سال 2007 نشان داده شد که نورونهای مختلف فقط زمانی میتوانند با یکدیگر ارتباط موثر برقرار کنند که ریتمهای آنها با یکدیگر «همزمان» باشد یا به عبارت دیگر، فاز امواج آنها با یکدیگر قفل شده باشد. مطالعههای دیگر نیز شواهد جالبی ارائه کردهاند؛ بررسیای در موشها نشان داد میتوان امواج مغزی را با موسیقی ریتمیک همزمان و از بروز تشنج جلوگیری کرد. با روش پخش موسیقی و بازیهای رایانهای، شواهد اولیهای جمع شده است که ثابت میکند میتوان از بروز زوال عقل در افراد مسن تا حدی جلوگیری کرد./
البته شاید این یافتهها از مدتها قبل در محیط پیرامون ما وجود داشته است. مادرانی که هنگام لالایی خواندن صدای خود را آهسته و ریتم آن را نیز آهسته میکنند، احتمالا امواج مغزی نوزاد را با نوای خود همزمان و آهسته میکنند و همانطور که میدانید، دامنه امواج آهسته مغزی، هنگام خواب افزایش مییابند. ریتمهای منظمی مانند حرکت چرخهای قطار و حرکت اتومبیل برای بسیاری از افراد به شدت خوابآور است. از محرکهای بینایی و شنوایی ریتمیک نیز برای القای حالتهایی مانند هیپنوتیزم استفاده میشود. حتی محرکهای مکانیکی ریتمیک مانند تکاندادن گهواره یا حرکت ریتمیک اتومبیل و قطار نیز آثار خوابآور دارند. بالعکس محرکهایی که ریتم آنها به هم خورده است، مانند کشتی در حال حرکت، در بسیاری از افراد حالتهای اضطرابی یا حتی مشکلات گوارشی مانند تهوع به وجود میآورند.
محققان در تلاشند تا با همنوا کردن صوت و پردازش بر خط امواج مغزی، نوایی را برای هر کس آماده کنند که وی را به وضعیتی که مایل است سوق دهند. نتیجه چنین تلاشی میتواند این باشد که در آینده نزدیک دستگاههایی داشته باشیم که با قرار دادن آن روی سر، بتوانیم انتخاب کنیم مثلا در وضعیت یادگیری قوی قرار گیریم یا آرامش./
مغز با حدود 30 میلیارد سلول عصبی، از شگفتانگیزترین ارگانهای بدن است. این 30 میلیارد سلول در فضای جمجمه آنچنان در هم تنیدهاند که باوجود قرنها تلاش، هنوز فهمیدن اینکه چگونه این نورونها با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند، کار سادهای نیست. یکی از راههای ارتباط این سلولها، ارتباطهای مستقیمی است که بهوسیله رشتههای عصبی در فواصل نزدیک و دور برقرار میکنند. یکی دیگر از روشهای ارتباط این سلولها، با همزمانی تحریک در تعدادی از این سلولها و انتقال این تحریک به نقاط مجاور از طریق موج الکتریکی، اتفاق میافتد. این تحریک و خاموش شدن دستهجمعی در مناطق مختلف مغزی که مداوم از یک منطقه به منطقهای دیگر مهاجرت میکند، بسیاری از وضعیتهای حیاتی مانند خواب و بیداری، خودآگاهی و حتی اضطراب را کنترل میکند.
طی قرن گذشته، متخصصان اعصاب میدانستند ریتمهای مغزی در خواب و بیداری مهماند و حتی از حروف یونانی آلفا و بتا و دیگر حروف برای توصیف این ریتمها بر اساس بسامد این امواج استفاده میکردند. با توسعه فناوری، طی
20 سال گذشته، امکان انتقال دادههای الکتریکی به رایانهها فراهم شد. با پردازش قدرتمند رایانهها، امکان استخراج اطلاعاتی بسیار بیشتر از آنچه تصور میشد در این ریتمها وجود دارد، فراهم شده است. شواهد معتبری گردآوری شده که نشان میدهد این ریتمها در فعالیتهای عالی شناختی مانند ادراک و احساس، توجه، حافظه کاری، یادگیری و زبان نقش دارند.
مثلا در یک مطالعه در سال 2007 نشان داده شد که نورونهای مختلف فقط زمانی میتوانند با یکدیگر ارتباط موثر برقرار کنند که ریتمهای آنها با یکدیگر «همزمان» باشد یا به عبارت دیگر، فاز امواج آنها با یکدیگر قفل شده باشد. مطالعههای دیگر نیز شواهد جالبی ارائه کردهاند؛ بررسیای در موشها نشان داد میتوان امواج مغزی را با موسیقی ریتمیک همزمان و از بروز تشنج جلوگیری کرد. با روش پخش موسیقی و بازیهای رایانهای، شواهد اولیهای جمع شده است که ثابت میکند میتوان از بروز زوال عقل در افراد مسن تا حدی جلوگیری کرد./
البته شاید این یافتهها از مدتها قبل در محیط پیرامون ما وجود داشته است. مادرانی که هنگام لالایی خواندن صدای خود را آهسته و ریتم آن را نیز آهسته میکنند، احتمالا امواج مغزی نوزاد را با نوای خود همزمان و آهسته میکنند و همانطور که میدانید، دامنه امواج آهسته مغزی، هنگام خواب افزایش مییابند. ریتمهای منظمی مانند حرکت چرخهای قطار و حرکت اتومبیل برای بسیاری از افراد به شدت خوابآور است. از محرکهای بینایی و شنوایی ریتمیک نیز برای القای حالتهایی مانند هیپنوتیزم استفاده میشود. حتی محرکهای مکانیکی ریتمیک مانند تکاندادن گهواره یا حرکت ریتمیک اتومبیل و قطار نیز آثار خوابآور دارند. بالعکس محرکهایی که ریتم آنها به هم خورده است، مانند کشتی در حال حرکت، در بسیاری از افراد حالتهای اضطرابی یا حتی مشکلات گوارشی مانند تهوع به وجود میآورند.
محققان در تلاشند تا با همنوا کردن صوت و پردازش بر خط امواج مغزی، نوایی را برای هر کس آماده کنند که وی را به وضعیتی که مایل است سوق دهند. نتیجه چنین تلاشی میتواند این باشد که در آینده نزدیک دستگاههایی داشته باشیم که با قرار دادن آن روی سر، بتوانیم انتخاب کنیم مثلا در وضعیت یادگیری قوی قرار گیریم یا آرامش./