اگر به هر دلیلی سلولهای ملانوسیت در ناحیهای از پوست از بین بروند، پوست سفید و روشنتر از اطراف میشود که «بیماری ویتیلیگو» نام دارد و با اسامی برص یا پیسی نیز شناخته میشود. این تغییررنگ پوست برای فرد خوشایند نیست. ویتیلیگو یک بیماری خودایمنی است و مانند دیگر بیماریهای این گروه، سلولهای ایمنی بدن علیه ملانوسیتها فعال میشوند و آنها را از بین میبرند.
به گزارش «بهپو»، بروز ویتیلیگو در هر دو جنس مرد و زن یکسان است و تقریبا 1درصد جمعیت جهان با این وضعیت درگیر هستند.
منشاء ابتلا به ویتیلیگو مشخص نیست اما بسیاری از پژوهشها نقش ژنتیک را در این زمینه دخیل میدانند. حدود 30 درصد از افراد مبتلا به ویتیلیگو دارای سابقه خانوادگی ابتلا به این اختلال پوستی هستند. محققان دریافتهاند که داشتن مشخصات ژنتیکی خاصی میتواند بعضی افراد را نسبت به ویتیلیگو آسیبپذیرتر کند. حدودا 50 ژن شناسایی شدهاند که با ویتیلیگو مرتبط هستند، از جمله ژنهایNLRP1 و PTPN22. این دو ژن کنار ژنهای دیگر مرتبط با ویتیلیگو، در تنظیم سیستم ایمنی بدن و التهاب نقش دارند.
ویتیلیگو ارتباط مستقیمی با استرس دارد و افرادی که زمینه این بیماری را دارند یا مبتلا به علائم آن شدهاند، تحتتاثیر شرایط استرسزا دچار تشدید بیماری خواهند شد. بهعبارتی، انبار باروتی را در نظر بگیرید که اگر هیچ جرقهای وجود نداشته باشد، سالها بدون انفجار باقی میماند اما کوچکترین جرقهای منجر به آتش خواهد شد. استرس نیز نقش جرقه را دارد و از آنجا که نمیتوانیم عوامل ژنتیکی را کنترل کنیم، بهتر است عوامل محیطی و استرسهای روانی را بشناسیم تا منجر به بروز چنین علائمی نشود.
فراموش نکنیم فعالیت جسمانی در کنار رژیم غذایی صحیح باعث افزایش سطح آنتیاکسیدانها در پوست و تسهیل دفع مواد زائد از بدن میشود. تا حد امکان حفظ آرامش و دوری از استرس و نگرانی دیگر عامل موثر در حفظ سلامت پوست و بهبود وضعیت بیماری است.
بیشتر بخوانید: علت ویتیلیگو چیست؟ آیا درمان قطعی دارد؟
ارتباط با روانشناس، ضرورت بهبود زندگی
توصیه جدی به مبتلایان ویتیلیگو این است که حتما کنار درمانهای معمول پزشکی، با روانشناس نیز ارتباط داشته باشند. مشاوره و توصیههای روانشناس کمک شایانی به این افراد برای بهبود کیفیت زندگیشان میکند.
اولین نکته اینکه روانشناس به فرد کمک کند در مورد بیماری خود آگاهی کسب کند و در روند اقدامات درمانی قرار گیرد. مصرف دارو بدون شناخت وضعیت بیماری فرد را در هالهای از ترس، نگرانی، اضطراب و استرس نگه میدارد. البته بیتوجهی به علائم و مراجعه نکردن به پزشک برای کنترل بیماری نیز درست نیست و میتواند منجر به تشدید علائم و تاثیر بر اعتماد به نفس و جنبههای مختلف زندگی شود که روانشناس در این زمینه نقش کمککننده و حامی خواهد داشت.
البته روانشناس باید بداند خیلی از چنین مراجعانی نیاز به حمایت عاطفی دارند، پس شنیدن دلمشغولیهای آنها یکی دیگر از وظایف اوست. همچنین تلاش برای بهبود وضعیت این فرد اولویت دیگری است که حتما روانشناس باید مدنظر داشته باشد و با روشهای مختلف مانند شناختدرمانی به وی در بهبود شرایط کمک کند.
صحبتکردن بیمار با دیگر افرادی که وضعیت مشابه دارند نیز در بهبود روحیه موثر است و میتواند تجربه زندگی آنها را در مواجهه با مشکل و تسلیم نشدن بیاموزد. خانواده و دوستان فرد باید حتما نقش حمایتی داشته باشند، مشکل را خیلی بزرگ نکنند و بررسی وضعیت بیماری و درمان را ضروری بدانند.
ارائه راهکارهایی برای افزایش اعتمادبهنفس و شناخت جنبههای مثبت زندگی نیز باید حتما توسط روانشناس لحاظ شود تا فرد بتواند برای آینده برنامهریزی داشته باشد، از زندگی لذت ببرد و توانمندیهایش تقویت شود. باید به بیمار اطمینان داد مشکل او در برابر مسائل خیلی از مردم آنقدر هم جدی نیست و میتواند با این شرایط نیز زندگی بسیار خوب و موفقی داشت.
بررسیها نشان میدهد معنویت در افزایش آرامش تاثیرگذار است و از اینرو، زمینههایی مانند استرس و اضطراب در بیمار کنترل میشود. بهرهمندی از این خدمات روانشناسی باعث میشود بهتدریج فرد وضعیت روانی مطلوبتری پیدا کند و روند درمان برای کنترل علائم نیز بهتر شود./