متخصصان درصدد آگاه ساختن عامه مردم از این باورهای غلط رایج در جامعه، در مورد علت درد کشیدن انسان هستند.
متخصصان درصدد آگاه ساختن عامه مردم از این باورهای غلط رایج در جامعه، در مورد علت درد کشیدن انسان هستند.
ضربالمثلهای متداولی بین مردم وجود دارد. از جمله: «نابرده رنج، گنج میسر نمیشود!» که اگر رنج را استعارهای از درد کشیدن در نظر بگیریم، اگر چه ممکن است در برخی ابعاد، همچون ورزش کردن و دستیابی به تناسب اندام، مناسب به نظر برسد اما الزاما در رویکرد علمی به درمان دردهای مزمن، نمیتوان از اینگونه عبارات استفاده کرد. همانگونه که واقعا نیازی نیست که در حین تمرین کردن برای افزایش قوای جسمانی، رنج و یا درد بیش از حد بکشیم، به تبع آن، میتوان گفت که در واقع هیچ دلیلی هم ندارد که دردهای جسمانی را به صورت مکرر تجربه و تحمل کنیم. این حالت که فردی در اوج درد بخواهد آن را تحمل کرده، لبخندی حاکی از رضایت بزند، باعث خواهد شد که وی از لحاظ روانی، نوعی وجود درد را در ناخودآگاه خود، انکار کند. در نتیجه دیرتر هم به دنبال راهی برای درمان آن برود.دکتر کارمن گرین، دانشیار رشته بیهوشی و رییس مرکز تحقیقات و پژوهش درمورد درد، در دانشگاه میشیگان واقع در آن آربور، میگوید: «فلسفه بروز درد این است که ما را از کاری که در نتیجه آن دچار درد شدهایم، باز دارد.» هفت باور غلط درمورد درد وجود دارد که ما در ذیل قصد داریم با نقل قولهایی از چهار تن از متخصصان این امر، شما را نسبت به اشتباه بودن آنها آگاه سازیم.
ضربالمثلهای متداولی بین مردم وجود دارد. از جمله: «نابرده رنج، گنج میسر نمیشود!» که اگر رنج را استعارهای از درد کشیدن در نظر بگیریم، اگر چه ممکن است در برخی ابعاد، همچون ورزش کردن و دستیابی به تناسب اندام، مناسب به نظر برسد اما الزاما در رویکرد علمی به درمان دردهای مزمن، نمیتوان از اینگونه عبارات استفاده کرد. همانگونه که واقعا نیازی نیست که در حین تمرین کردن برای افزایش قوای جسمانی، رنج و یا درد بیش از حد بکشیم، به تبع آن، میتوان گفت که در واقع هیچ دلیلی هم ندارد که دردهای جسمانی را به صورت مکرر تجربه و تحمل کنیم. این حالت که فردی در اوج درد بخواهد آن را تحمل کرده، لبخندی حاکی از رضایت بزند، باعث خواهد شد که وی از لحاظ روانی، نوعی وجود درد را در ناخودآگاه خود، انکار کند. در نتیجه دیرتر هم به دنبال راهی برای درمان آن برود.دکتر کارمن گرین، دانشیار رشته بیهوشی و رییس مرکز تحقیقات و پژوهش درمورد درد، در دانشگاه میشیگان واقع در آن آربور، میگوید: «فلسفه بروز درد این است که ما را از کاری که در نتیجه آن دچار درد شدهایم، باز دارد.» هفت باور غلط درمورد درد وجود دارد که ما در ذیل قصد داریم با نقل قولهایی از چهار تن از متخصصان این امر، شما را نسبت به اشتباه بودن آنها آگاه سازیم.
1-احساسات فردی، اثری بر تحمل درد ندارند
درد دارای دو بعد فیزیکی و احساسی است. احساساتی چون اضطراب، استرس یا افسردگی، به احساس درد، قوت بخشیده و توانایی فرد برای مقابله با آن را کاهش میدهند. به عنوان مثال، اضطراب، میتواند سیگنالهای درد مخابره شده به مغز را تشدید کرده و سبب ناراحتی بیشتر فرد شود. اساس و پایه باور غلط مذکور، این است که برخی تصور میکنند که درد فقط در درون مغز انسان ساخته و پرداخته میشود. دانشمندان میگویند: «بررسی سیتیاسکن یا ام.آر.آی مغز بیماران، نشان میدهد که زمان درد کشیدن، بخشهایی از مغز فعالتر میشوند. برخی از بیماران، به اشتباه از پزشک میخواهند تا جهت تسکین دردشان، به آنها داروی ضدافسردگی بدهد و یا با این تصور که پزشک به حقیقت درد آنها واقف نیست، از او میخواهند تا آنها را جهت تسکین درد به روانشناس ارجاع دهد.»
2-دمای هوا هیچگونه اثری بر دردهای مفصلی ندارد
اگر چه مکانیسم علمی دقیقی برای این موضوع شناخته نشده است ولی به هر حال دمای هوا روی دردهای مفصلی اثر میگذارد وارفیلد میگوید: «بیشتر به نظر میرسد که این فشار هوا است که روی مفاصل اثر میگذارد. تا دما و درجه رطوبت آن!» یک نظریه این است که تغییر در فشار هوا که در خلال توفان افت میکند، احتمالا سبب افزایش موقت التهابات، دردها و سفتی بدن میشود. علت احتمالی آن این است که پایانههای عصبی با کمک گیرندههای حسی خود، تغییرات فشار هوا را شناسایی میکنند. هوای سرد سبب بدتر شدن برخی از دردهای به خصوص میشود. یک توضیح احتمالی برای این موضوع این است که وقتی هوا خیلی سرد است، تمامی بدن انسان سفت و منقبض میشود بنابراین مفاصل نیز سختتر شده، حرکت آنها با دشواری و درد فراوان همراه خواهد بود. کسانی که التهاب مفصلی (آرتریت) دارند اغلب ذکرمیکنند که در هواهای خشک و گرم احساس مطبوعتری دارند و این گفته احتمالا صحت دارد ولی شواهد قابل استنادی مبنی بر چگونگی تاثیر آب و هوا روی دردهای مفصلی وجود ندارد.
3-مردان در مواجهه با درد، نسبت به زنان موفقترند
در تحمل درد، هیچ یک از دو جنس زن و مرد، بر دیگری برتری ندارند. دکتر گرین میگوید: «سنجش میزان کمی تحمل درد، با استناد بر تعداد یا نوع داروهای دریافتی، امری نادرست است. غالبا، درد بر اساس چگونگی برداشت درونی هر فرد از آن و اساسا روشی که آن را تجربه میکند، ارزیابی خواهد شد و آن هم مطمئنا خیلی دقیق نخواهد بود، چرا که هم جنسیت فرد و هم تجربیات فرهنگی متفاوت، میتواند بر شیوههای تحمل درد تاثیر بگذارد.» هر چند برخی از مطالعات نشاندهنده عملکرد بهتر زنان نسبت به مردان در تحمل دردهای مزمن است، اما آنان در مقایسه با مردان، نسبت به دردهای حاد مثل احساس درد ناشی از لمس اجسام داغ، ضعیفتر ظاهر میشوند. همچنین به نظر میرسد که زنان نسبت به دردهای طولانی مدت، بردبارترند. شواهدی وجود دارند مبنی بر اینکه سیستم عصبی زنان و مردان، اطلاعات مربوط به درد را به شکلهای متفاوتی پردازش میکنند. رفتار اجتماعی مردان معمولا به این صورت است که در صورت تجربه درد آن را حاشا کرده، در برابر آن بردباری نشان ندهند ولی زنان بیشتر تمایل دارند که دردشان را اظهار کنند. طبق نظریه گرین، زنها در سنین باروری همچون سایر دورانهای زندگیشان تحت تاثیر میزان هورمونهای بدن خصوصا استروژن میباشند و این موضوع سبب بروز تفاوتهایی در نحوه برخورد آنها با محرکهای دردناک، نسبت به مردان میشود.
4-کودکان همیشه میتوانند بگویند که چه وقت، درد دارند و یا چهقدر درد میکشند
کودکان ممکن است همیشه دردهایشان را به زبان نیاورند ولی با عملکرد یا رفتارشان به آن اشاره کنند. دکتر زلترز میگوید: «کودکان به صورتهای متفاوتی، ناراحتی و رنجشان را ابراز میکنند که این بسته به میزان تکامل، سن آنها و تواناییهای گفتاری آنان، فرق میکند. همچنین آنها میتوانند، بدون بر زبان آوردن کلمهای، دردشان را ابراز کنند. شیرخوارانی که مدتهای مدید دردهای بسیاری راتحمل کردهاند، ممکن است ناراحتیشان را با گوشهگیری یا بیحوصلگی و بیتفاوتی ابراز کنند. علامت دیگر در کودکان خردسال، ساکتتر شدن و انزوا میباشد. کودکان سنین مدرسه، دردهایشان را با رفتارهایی چون گریه کردن، پا کوبیدن به زمین، لگد زدن و یا گوشهگیری نشان میدهند. نوجوانان با گره کردن مشتها و یا سفت کردن و انقباض عضلاتشان، سعی میکنند قوی و بردبار به نظر برسند.زلترز میافزاید که بین عکسالعمل کودکان در برابر دردهای حاد و مزمن تفاوت وجود دارد. او میگوید: «کودکان در مواجهه با دردهای حاد، همچون درد ناشی از تزریق آمپول یا زخمی شدن و یا درد زمان بخیه کردن با رفتارهایی مانند گریه کردن، پا کوبیدن به زمین و یا جیغ کشیدن ناراحتی خود را ابراز میکنند ولی در مورد دردهای مزمن، کودکان رفتهرفته بیرمق شده، رنگ پریده به نظر میرسند و به نظر میرسد که دیگر علاقهای به بازی یا همراهی با محیط اطرافشان ندارند.»
5-درد در دوران شیرخوارگی اهمیت چندانی ندارد چرا که کودک در این دوران، خاطرهای از درد ندارد
دکتر لونی زلترز، رییس پروژه ارزیابی درد در کودکان، در بیمارستان کودکان متل وابسته به دانشگاه یوسی.ال.ای واقع در شهر لسآنجلس میگوید: «حتی کودکان نارس نیز آنقدر تکامل دستگاه عصبی پیدا کردهاند که بتوانند اثرات نامطلوب جسمانی از درد، همچون افزایش میزان ترشح هورمونهای مقابله کننده با استرس، افزایش ضربان قلب، دشواری تنفس و نتایج ضعیف متعاقب اعمال جراحی را تجربه کنند.هر چه میزان مواجهه نوزادان با محرکهای دردناک بیشترو شدیدتر باشد، این احتمال میرود که تکامل سیستم عصبی حسیشان که در حقیقت منتقل کننده اطلاعات مربوط به تجربه درد به سیستم اعصاب مرکزی آنهاست، بیشتر شده و بعدها به آسیبپذیری بیشتر کودک نسبت به درد منجر شود.»
دکتر زلترز همچنین میافزاید: «دقیقا همپای نقش عامل ژنتیک در احساس درد، میتوان چنین گفت که هر چه مواجهه با درد در دوران شیرخوارگی زودتر به وقوع بپیوندد، احتمال بروز دردهای مزمن در دوران بزرگسالی بالاتر خواهد رفت. گذشته از این، اگر درد در نوزاد یاکودکان خردسال درمان نشود، نتایج منفی طولانی مدت خود را در آینده نشان خواهد داد حتی اگر خاطرات مربوط به درد در حافظه دور انسان ثبت شده باشند و یا اصلا توسط فرد، به یاد آورده نشوند.» در مطالعاتی که دانشمندان روی نوزادان نارس انجام دادهاند، متوجه شدند که بعد از 4 تا 5 سال پیگیری آنان، این کودکان نسبت به همسالان خود، بیشتر از دردهای شکمی و یا کلا دردهای عمومی حس شده در بدن شکایت داشتند.
دکتر زلترز همچنین میافزاید: «دقیقا همپای نقش عامل ژنتیک در احساس درد، میتوان چنین گفت که هر چه مواجهه با درد در دوران شیرخوارگی زودتر به وقوع بپیوندد، احتمال بروز دردهای مزمن در دوران بزرگسالی بالاتر خواهد رفت. گذشته از این، اگر درد در نوزاد یاکودکان خردسال درمان نشود، نتایج منفی طولانی مدت خود را در آینده نشان خواهد داد حتی اگر خاطرات مربوط به درد در حافظه دور انسان ثبت شده باشند و یا اصلا توسط فرد، به یاد آورده نشوند.» در مطالعاتی که دانشمندان روی نوزادان نارس انجام دادهاند، متوجه شدند که بعد از 4 تا 5 سال پیگیری آنان، این کودکان نسبت به همسالان خود، بیشتر از دردهای شکمی و یا کلا دردهای عمومی حس شده در بدن شکایت داشتند.
6-هرچه میتوانید، کمتر از داروهای مسکن استفاده کنید
برخی بیماران، با هراس از اینکه مبادا وابسته و یا معتاد به داروهای مسکن شوند، دردهای خود را کاملا درمان نمیکنند ولی طبق نظریه دکتر گرین، اعتیاد پیدا کردن به داروهای مسکن حین درمان دردهای حاد، یا مزمن و یا حتی دردهای ناشی از سرطانها، بسیار به ندرت اتفاق میافتد، مگر اینکه بیمار از قبل پیشزمینه و یا سابقهای از اعتیاد را داشته باشد. وارفیلد میگوید: «هدف از استفاده از داروهای مسکن این است که بر درد پیشی بگیریم. اگر میخواهید بر درد پیشی بگیرید، باید داروی مسکن را قبل از شروع درد و به مقدار مناسب مصرف کنید. تنها در این صورت است که جلوی رهایی مواد مختلف تشدید کننده درد در بدن گرفته میشود.»./