در ۳۵ درصد از مبتلایان بیماری متوسط تا شدید است؛ یعنی ۲ تا ۱۰ درصد از سطح بدن را درگیر میکند. شیوع این بیماری پوستی میان مردان و زنان یکسان و متوسط سن ابتلا به بیماری ۳۳ سالگی است. پسوریازیس تظاهرات بالینی گستردهای دارد و از لحاظ شدت، محل درگیری، شکل ضایعات، علت و درمان متفاوتند.
متاسفانه، درمان قطعی برای این بیماری وجود ندارد و هدف از درمانهای موجود محدود کردن ضایعات و ارتقای کیفیت زندگی بیمار است. درمانهای موجود برای آن را میتوان به 3 گروه درمانهای موضعی، درمانهای سیستمیک و درمانهای بیولوژیک طبقهبندی کرد.
درمانهای موضعی
اگر پسوریازیس کمتر از ۵ درصد سطح بدن را درگیر کرده است، در بیشتر بیماران میتوان آن را با کمک داروهای موضعی کنترل کرد. این داروها به اشکال کرم، لوسیون، فوم، اسپری، پماد و ژل وجود دارند. هر چند اشکال نامبرده اثربخش و مصرف آنها آسان است، اما به دلیل وقتگیر بودن زدن آنها به ضایعات، چندان مطلوب نیست. در میان ترکیب?های گفته شده، کرمها و پمادها در مقایسه با لوسیونها ارجح هستند. به خاطر داشته باشید درمانهای موضعی همیشه در مورد پسوریازیس ناخن موثر نیستند.
امولسیونها با کاهش آب از دست رفته مانع خشکی پوست میشوند و سدی میان پوست و محیط خارج ایجاد میکنند. تجویز امولسیونها در پسوریازیس باعث بهبود خشکی، پوستهریزی و ترک پوست میشود و اثر ضدپرولیفراتیو دارد و استفاده از آنها بهتنهایی فقط در پسوریازیس خفیف موثر است. در بیشتر موارد درمانهای دیگر ضروری هستند.
قدیمیترین و پرمصرفترین داروی کراتولیتیک، یعنی اسید سالیسیلیک در غلظتهای نیم تا ۶۰ درصدی موجود است. این دارو بیش از همه در پسوریازیس با پلاک ضخیم یا پلاک قطرهای تجویز میشود. در برخی از بیماران تجویز اسیدسالیسیلیک بهتنهایی سودمند است. میتوان آن را همراه آنترالین و زینک تجویز کرد تا تداخل اثر بین این دو ترکیب را کاهش دهد. به علاوه، اسیدسالیسیلیک خاصیت آنتیاکسیدانی دارد و استفاده از این دارو در سطح وسیع و با غلظتهای بیشتر از ۱۰ درصد باعث مسمومیت خواهد شد. اسیدسالیسیلیک ممکن است اثر سایر داروهای ضدپسوریازیس نظیر کلسیپوترین (calcipotriene) را کاهش دهد. اوره، خاصیت کراتولیتیک دارد و میتوان آن را در ترکیب با آنترالین به کار برد تا اثربخشی آن افزایش یابد. ترکیب اوره و بیفونازول (bifonazole) در درمان پسوریازیس قطرهای موثر است.
در پسوریازیس سطوح غیرطبیعی اسیدچرب در سرم گزارش شده است. ترکیبات حاوی اسیدهای چرب امگا ۳ و امگا ۶ سودمندند. کورتیکواستروییدها نیز پرمصرفترین داروی تجویزی برای درمان پسوریازیس در جهان هستند. نفوذ آنها را میتوان با ایجاد پانسمان فشاری یا تغییر پایه فرمولشان افزایش داد.
عوارض مصرف طولانیمدت کورتیکواستروییدها عبارتند از آتروفی پوست، تلانژکتازی، بیماری استریا، پورپورا، نشانگان کوشینگ و مهار محور هیپوتالاموس-هیپوفیز- آدرنال. شامپو و فومهای حاوی کلوبتازول طی ۲ هفته بهبود در پسوریازیس قطرهای را نشان دادهاند.
تزریق کورتیکواستروییدها داخل ضایعات، بهخصوص تریامسینولون نیز سودمند است. آنالوگهای ویتامین D، نظیر کلسیتریول، کلسیپوترین، تاکلسیتول؛ تکامل و تکثیرسلولی را تحتتاثیر قرار میدهند. آنها با اثر بر آپوپتوز، خاصیت ایمیونومدولاتوری اعمال میکنند. تمام آنالوگهای ویتامین D طول نیاز به سایر درمانها را کاهش میدهند. آنها بیبو هستند و درنتیجه بهتر از آنترالین از سوی بیماران پذیرفته میشوند. کلسیتریول یک متابولیت فعال ویتامین D است که به صورت ۲ بار در روز مصرف میشود. کلسیتریول، تاکالسیتول و کلسیپوترین ممکن است باعث هایپرکلیسمی شوند. کلسیپوترین (کلسیپوتریول) در مقایسه با کلسیتریول و تاکالسیتول موثرتر است. ترکیب کلسیپوترین و بتامتازون طول مدت بروز آثار ناخواسته هر کدام از این دو ترکیب را به یک سال کاهش میدهد. از آنجا که ترکیب مذکور جذب سیستمیک کمتری دارد، اثر ضدالتهابی و تنظیمکنندگی ایمنی آن بیشتر از هر کدام از داروها به تنهایی است.
غلظت کلسیپوترین مصرفی ۰.۰۰۵ درصد است و نباید بیش از ۲ بار در روز استفاده شود. میزان مجاز مصرف در هفته ۱۰۰ گرم کرم یا پماد معادل ۶۰ میلیلیتر محلول است. حدود ۱۰ درصد از بیماران تحت درمان با کلسیپوترین ممکن است درماتیت ناحیه صورت را تجربه کنند. نکته دیگر آنکه کلسیپوترین در مقایسه با کلسیتریول و تاکالسیتول اثر کمتری بر هموستاز کلسیم دارد.
تازاروتن یک مشتق ویتامین A است که به صورت موضعی مصرف میشود. این ترکیب در پوست به تازاروتنیک اسید تبدیل میشود. تازاروتن را میتوان فقط یک بار در روز مصرف کرد بنابراین چندان به عنوان مونوتراپی توصیه نمیشود. اثر آن در مقایسه با آنالوگهای ویتامین D و کورتیکواستروییدهای موضعی کمتر است. تازاروتن برای بیمارانی تجویز میشود که بیش از ۲۰ درصد سطح بدنشان درگیر است. دوز آغازین کرم یا ژل ۰.۰۵ درصد است که در صورت نیاز میتوان آن را تا ۰.۱ درصد افزایش داد. به طور معمول دوره درمان ۱۲ هفته است.
آنترالین بیش از ۸۰ سال است در درمان پسوریازیس کاربرد دارد. اثربخشی آن به عنوان مونوتراپی در مقایسه با کورتیکواستروییدهای موضعی و مشتقات ویتامین D کمتر است. اخیرا در درمان پسوریازیس تحت حاد و مزمن تجویز میشود.
زغال ضخامت اپیدرم را کاهش میدهد و آثار آنتیسپتیک و ضدچرکی دارد. این ترکیب به خصوص در درمان پسوریازیس با پلاک مزمن تجویز میشود.
ادامه در صفحه ۲
ادامه از صفحه ۱
درمانهای سیستمیک
متوترکسات، این آنتاگونیست اسیدفولیک، ساخت پورین را مختل و در نتیجه سنتز DNA و تکثیر سلولی را مهار میکند. متوترکسات در ضایعات پسوریازیس باعث کاهش ساخت DNA , RNA در لنفوسیتهای T فعال و کراتینوسیتها میشود و تولید سایتوکینهای متعدد را کاهش میدهد. این دارو به صورت تک دوز هفتگی یا ۳ دوز منقسم هر ۱۲ ساعت طی ۳۶ ساعت در هر هفته تجویز میشود. دوز آغازین آن ۵.۷ میلیگرم است و سپس افزایش دوز با فواصل ۴ هفتهای تا حداکثر ۲۵ میلیگرم در هفته اعمال میشود. طی درمان با متوترکسات ۱ میلیگرم اسیدفولیک در ۳ دوز طی ۳۶ ساعت پس از ۱۲ ساعت از مصرف آخرین دوز متوترکسات تجویز میشود.
سیکلوسپورین با اتصال به ایمیونوفیلین و مهار کلسینورین فسفاتاز، ترانس لوکیشن لنفوسیتهای T فعال را القا میکند. این دارو در درمان پسوریازیس متوسط تا شدید در کوتاهمدت مفید است. دوز معمول ۳ میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز در ۲ دوز منقسم است که در موارد شدید بیماری میتوان دوز دارو را تا ۵ میلیگرم در روز به ازای هر کیلوگرم وزن بدن افزایش داد. ترکیب متوترکسات و سیکلوسپورین بهخصوص در درمان پسوریازیس مفصلی سودمند است.
آسیترتین، یک رتینویید خوراکی است که بهخصوص در درمان اشکال اریترودرمیک و پوسچولار پسوریازیس سودمند است. این دارو با دوز 25 تا 50 میلیگرم در روز تجویز میشود.
فلورواوراسیل، یک آنتیمتابولیت است که به شکل کرمهای ۱ تا ۲ درصد ۲ بار در روز روی ناخنها مالیده میشود. این ترکیب ناخنها را زرد میکند.
مصرف ویتامین D و فوتوتراپی از دیگر درمانهای مطرح برای پسوریازیس هستند. در روش فوتوکموتراپی، ترکیب پسورالنها و فوتوتراپی برای ضایعات ضخیم یا ضایعاتی که به فوتوتراپی تنها پاسخ درمانی ندادهاند، توصیه میشود. فوتوکموتراپی در درمان پسوریازیس ناخن جایگاه ویژهای دارد.
داروهای بیولوژیک
۳ گروه مختلف داروهای بیولوژیک برای درمان پسوریازیس تجویز میشوند که عبارتند از درمانهای آنتیسایتوکین، درمانهایی که سلول T را هدف قرار دادهاند و مونوکلونال آنتیبادیها. شرح هر کدام از این روشها در فرصتهای دیگر خواهد آمد./