رواندرمانی یکی از شیوههای درمان در مورد مشکلات روانپزشکی است که انواع گوناگونی دارد. یکی از آنها روانکاوی یا شیوهای است که درمان از طریق گفتوگو صورت میگیرد.
روان کاوی پرژکتوری است که اعماق ذهنتان را روشن می کند. رواندرمانی یکی از شیوههای درمان در مورد مشکلات روانپزشکی است که انواع گوناگونی دارد. یکی از آنها روانکاوی یا شیوهای است که درمان از طریق گفتوگو صورت میگیرد. روانکاوی یک مشارکت صمیمی است که در طول آن بیمار به منابع زیرین بهوجودآورنده مشکلات نهتنها بهصورت ذهنی بلکه احساسی (توسط دوباره تجربه کردن آنها ) پی میبرد.
بهطور معمول، بیمار سعی میکند هر آنچه به فکرش میرسد در میان بگذارد. این روش با ایجاد یک شرایط تحلیلی این اجازه را به ذهن بیمار میدهد، آن چیزهایی را که با روشهای دیگر قابلمشاهده و در دسترس نیستند، بیان کند. حین صحبتها بیمار به منابع ناخودآگاه ناراحتیهایش اشاره میکند که در شرایط عادی به سختی راجع به آنها حرف میزند. به نظر میرسد درمان روانکاوی بر اساس ذهن ناخودآگاه و بر پایه افکار و رفتارهاست. روانکاوی غالبا به دنبال کشف تجربیات دوران اولیه کودکی است.
بهطور معمول، بیمار سعی میکند هر آنچه به فکرش میرسد در میان بگذارد. این روش با ایجاد یک شرایط تحلیلی این اجازه را به ذهن بیمار میدهد، آن چیزهایی را که با روشهای دیگر قابلمشاهده و در دسترس نیستند، بیان کند. حین صحبتها بیمار به منابع ناخودآگاه ناراحتیهایش اشاره میکند که در شرایط عادی به سختی راجع به آنها حرف میزند. به نظر میرسد درمان روانکاوی بر اساس ذهن ناخودآگاه و بر پایه افکار و رفتارهاست. روانکاوی غالبا به دنبال کشف تجربیات دوران اولیه کودکی است.
ناخودآگاه افراد بازبینی میشود
این روش را نمیتوان با روشهای دیگر مقایسه کرد زیرا هر روشی مزیتها و کاربردهای مشخص دارد و به وضعیتهای معین محدود میشود. بهعنوان مثال رفتاردرمانی بهعنوان یک درمان برای تغییر رفتار به کار میرود و روی تغییر آنچه که قابلدید است (یعنی رفتارها) تمرکز میکند. اما تمرکز روانکاوی یا انواع رواندرمانیهای تحلیلی بیشتر روی شناخت بخشی از ذهن و فراوردههای ذهنی است که جنبه نادیدنی دارد و به اصطلاح ناخودآگاه گفته میشود. روانکاوی روشی است که برای هرنوع اختلال روانی میتوان به کار برد اما مهمترین نکته مربوط به فرد روانکاو است زیرا این روش کار چندانی به علائم ندارد و بیشتر به فکر بازسازی ساختار شخصیت و روان فرد است. از طرف دیگر فرد روانکاوی شونده هم باید ویژگیهای خاصی داشته باشد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
کودکی نقش مهمی دارد
فردی که میخواهد روانکاوی شود باید یک ذهنیت روانشناختی داشته باشد و بتواند با هیجانات، افکار و رفتار خود رابطهای برقرار کند که پیرو آن بتواند این رابطه را خوب درک کند. زیرا در روانکاوی گذشته افراد بهخصوص تجربههای زمان کودکی بسیارمهم است. به همین دلیل فردی که میخواهد روانکاوی شود باید بتواند اثر رفتارهای گذشته (زمان کودکی) را بر هیجانات و رفتارهای کنونی خوب درک کند.
انگیزه، درمان را کاملتر میکند
نکته بعدی انگیره است. فرد باید انگیزه کافی برای انجام این کار داشته باشد زیرا به وسیله روانکاوی درک و شناخت عمیق از افراد پیدا میکنیم و در پی آن به تغییر جدی و عمیق ساختار شخصیت او میپردازیم. طی کردن این مراحل به زمان کافی نیاز دارد و داشتن انگیزه میتواند در این بخش نقش مهمی داشته باشد تا بیمار با صبر و حوصله به درمان ادامه دهد و زود ناامید نشود.
هوش و تحمل برای فرد روانکاویشونده لازم است
یکی دیگر از ویژگیها این است که فرد روانکاویشونده باید از یک هوش حداقل برخوردار باشد. به علاوه توانایی برقراری یک رابطه و نگهداشتن و حتی در بعضی اوقات ترک آن را در مواقعی که نیاز است داشته باشد. زیرا در این روش قرار است تغییرات عمیقی در فرد ایجاد شود که لازمه آن قرارگرفتن در یک چارچوب قانونی است. همچنین فرد روانکاویشونده باید تحمل کافی داشته باشد زیرا گاهی اوقات در این روش ممکن است با ناکامیهایی روبرو شود که فرد با تحملی که دارد باید بتواند با آنها مواجه شود.
بعضی از رفتارها ریشه در کودکی دارد
در روانکاوی بازگشت به گذشته به معنای زنده کردن گذشته (مثل هیپنوتیزم) نیست. در حقیقت باور ما بر این است که ساختار کنونی شخصیت ما وامگرفته از تجربههای ما در دوران کودکی است. بهعنوان مثال کسی که رابطه توام با دلبستگی مناسب با خانوادهاش در گذشته نداشته باشد، احتمالا در دوره بزرگسالی قادر به برقراری روابط ثابت و دلبستگیهای امن نخواهد بود که این ناشی از تجربههای کودکی است.
روانکاوی به یک رابطه دونفره نیاز دارد
لازم به ذکر است که درمان باید به آرامی، در جریان گوش دادن به بیمار و در پی یک فرایند دونفره صورت بگیرد تا این نوع روابط کشف و طبعا در پی این کشفها، راهحلهای تازهای ارائه شوند تا ساختارهای جدید در فرد بهوجود آید. پس در یک جمعبندی باید گفت برقراری رابطهدرمانی با درمانگر و بررسی دقیق و همدلانه عناصر هوشیار و ناهوشیار شخصیت فرد، نیازمند دقت و همکاری دوجانبه از سوی فرد و درمانگر است و بهدلیل همین کار دقیق و عمیق، این درمان نسبت به دیگر روشهای درمانی، طولانیتر است.
مزایای روانکاوی
این درمان منافع زیادی دارد. درمانگر با مراجع همدلی و محیطی بدون قضاوت ایجاد میکند که در آن مراجع میتواند احساس امنیت و آشکارا احساسات خود را بیان کند. اغلب اوقات به اشتراک گذاشتن احساسات میتواند به مراجع یا همان بیمار کمک کند.
این یک روش بلندمدت است
همانطور که گفته شد روانکاوی درمان کندی است که در گذشته هفتهای چند روز تشکیل میشد، اما در روانکاویهایی که در مجموعه ما صورت میگیرد بهدلیل محدودیتهایی که وجود دارد این جلسات به یک بار در هفته تغییر پیدا کرده است. همچنین با توجه به نوع مشکل، حداقل دوره درمان 1 تا 2 سال است اما ناگفته نماند یک بخش اصلی آن وابسته به نیازی است که بیمار دارد و میزان دستاوردی است که بیمار در این جلسات به دست آورده است. لازم به ذکر است طول درمان افرادی که مشکلات عمیقتری دارند بیشتر است. از طرف دیگر کسانی هم که انتظار تغییرات جدیتری دارند باید طول درمان بیشتری را سپری کنند.
روانکاوی برای این افراد مناسب نیست
برخی افراد به پاسخ آنی برای مشکلاتشان نیاز دارند که برای آنها روش روانکاوی پاسخدهی مناسبی نخواهد داشت و بهتر است این افراد که ممکن است علائمی مثل افسردگی یا علائم شبیه به این را داشته باشند، از روشهای دارودرمانی یا روشهایی که بازدهی زودهنگامی دارند (مثل شناخت رواندرمانی) استفاده کنند.
قبل از هر اقدام روانکاو خود را بشناسید
در آخر توصیه من به افرادی که قصد روانکاوی شدن دارند این است که ابتدا روانکاو خود را به درستی انتخاب کنند. روانکاو، روانپزشک یا روانشناسی است که بالینی خوانده و بعد از پایان، دوره روانکاوی را که بسیار طولانیمدت است گذرانده باشد. به علاوه باید خودش هم روانکاوی شده باشد و در نهایت باید تحتنظر یک روانکاو مجرب دورههایی را بگذراند تا بتواند بیمارانش را ویزیت کند. بعد از طی مراحلی که گفته شد، فرد میتواند در حیطه روانکاوی کار کند./