افسردهخویی -دیس تایمیا- یا کج خلقی نوعی افسردگی ضعیف است. در این بیماری خلق افسرده وجود دارد اما شدید نیست. به این معنا که هرچند افسردهخویی باعث نوعی اختلال در عملکرد کاری، تحصیلی و اجتماعی میشود، میزان آن به شدت افسردگی اساسی نیست.
به گزارش «بهپو»، در بسیاری از مواقع افراد افسردهخو حالت خود را عادی تلقی میکنند، در نتیجه بسیاری از آنها اصلا از وجود مشکل خودآگاهی ندارند. فرد، بیشتر روزها و در بیشتر ساعتهای شبانهروز احساس متوسطی از افسردگی دارد، اما دورههای زمانی کوتاهی هم در حالت عادی به سر میبرد.
علت افسردهخویی چیست؟
متخصصان مطمئن نیستند که چه چیزی باعث افسردهخویی می شود. ممکن است ژن ها نقش داشته باشند اما، بسیاری از افراد مبتلا سابقه افسردگی خانوادگی ندارند و برخی با سابقه خانوادگی نیز مشکلات افسردگی ندارند. تصور می شود که عملکرد غیر طبیعی در مدارهای مغزی یا مسیرهای سلول عصبی که مناطق مختلف مغز را ارتباط می دهند، در بروز افسرده خویی نقش داشته باشند. استرس های عمده زندگی، بیماری های مزمن، داروها و مشکلات رابطه یا کار نیز ممکن است شانس افسردهخویی را در افرادی که از نظر بیولوژیکی مستعد ابتلا به افسردگی هستند، افزایش دهد.
علائم و نشانه های افسردهخویی چیست؟
علائم و نشانههای افسردهخویی مانند افسردگی مشخص و برجسته نیستند، اما برای مدت طولانی ماندگارند (حداقل 2 سال). این احساسات مزمن کاری میکند که بیمار نمیتواند از زندگی خود بیشترین بهره را ببرد یا اوقات خوش زندگی خود را به خاطر آورد.
تفاوت افسردگی اساسی با افسرده خویی این است که بیماران مبتلا به اختلال افسردهخویی از این شکایت دارند که همیشه افسرده بودهاند، در حالی که افراد مبتلا به افسردگی اساسی در غالب موارد میتوانند زمانی برای شروع علائم افسردگی خود بیان کنند. از سویی، شدت علائم در افسردگی اساسی در مقایسه با افسردهخویی بیشتر است و همه جوانب زندگی فرد را تحتتاثیر قرار میدهد.
اختلال افسردهخویی در جمعیت عمومی شایع است؛ یعنی 5 تا 6 درصد از کل افراد در طول عمر خود به آن مبتلا میشوند. این اختلال در زنان 2 تا 3 برابر متداولتر از مردان است. اغلب بیماران نمیتوانند دقیقا به یاد بیاورند چه زمانی برای نخستینبار دچار افسردگی شدند. مدت متوسط این اختلال 5 سال است، اما میتواند 20 سال یا بیشتر نیز طول بکشد.
نشانههای افسردهخویی ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد، اما به طور کلی این بیماران احساس غمگینی، ناامیدی، ناکامی یا بیاحساسی (فقدان هیجان) دارند. آنها معمولا بدبیناند و حس میکنند همه چیز در زندگی سرانجام بدی پیدا خواهد کرد. حساسیت فزاینده عاطفی - هیجانی و گریه کردن دورهای، از دیگر نشانههای این بیماری است. بیماران ممکن است علاقه اندکی نسبت به فعالیتهایی که قبلا برایشان خوشایند بود، نشان دهند. همچنین از فعالیتهای اجتماعی کنارهگیری کنند.
یکی دیگر از نشانههای رایج، کمبود اعتماد بهنفس است. بیماران ممکن است احساس بیارزش بودن یا گناه کنند یا مشکل عدم تصمیمگیری، ناتوانی در تفکر، توجه یا تمرکز به موضوعات یا مشکلات حافظه داشته باشند.
بیشتر بخوانید: آیا من افسرده ام؟ آزمون افسردگی
افسردهخویی چگونه درمان می شود؟
در حالی که افسردهخویی یک بیماری جدی است، بسیار قابل درمان است. مانند هر بیماری مزمن، تشخیص زودهنگام و درمان دارویی ممکن است شدت و مدت علائم و همچنین احتمال بروز یک دوره افسردگی اساسی را کاهش دهد.
برای درمان افسردهخویی، پزشکان ممکن است از روان درمانی (گفتگوی درمانی)، داروهایی مانند داروهای ضد افسردگی یا ترکیبی از این درمان ها استفاده کنند.
داروهای ضدافسردگی چگونه به تسکین افسردهخویی کمک می کنند؟
انواع مختلفی از داروهای ضدافسردگی برای درمان افسردهخویی وجود دارد. پزشک سلامت جسمی و روانی، از جمله هرگونه بیماری پزشکی دیگر را ارزیابی می کند و سپس داروی ضد افسردگی با کمترین عوارض جانبی و بهترین نتیجه درمانی را برای شما تجویز می کند.
ممکن است چندین هفته طول بکشد تا داروهای ضد افسردگی به طور کامل کار کنند. آنها باید حداقل شش تا نه ماه پس از یک دوره افسردگی مصرف شوند. علاوه بر این، گاهی اوقات ممکن است چندین هفته طول بکشد تا با خیال راحت یک داروی ضدافسردگی را قطع کنید، بنابراین اگر تصمیم به قطع دارو گرفتید با پزشک خود مشورت کنید.
به گزارش «بهپو» و به نقل از «وب ام دی»، گاهی اوقات داروهای ضد افسردگی عوارض جانبی ناخوشایندی دارند. به همین دلیل است که باید با پزشک خود همکاری نزدیکی داشته باشید تا داروی ضدافسردگی را بیابید که بیشترین سود را با کمترین عوارض جانبی دارد./
بیشتر بخوانید: همه آنچه باید درباره درمان دارویی افسردگی بدانید